سه دلیل برای این که آب دستتونه زمین بگذارید و همین الان یک بازی طراحی کنید!

کار دیوانه کننده است؛ وقت ندارم؛ فکر نمی‌کنم توی این جور کارها خوب باشم؛ خیلی ذوق هنری ندارم؛ دلایل زیادی برای نساختن بردگیم هست که بعضی از آن‌ها منطقی و به جا هستند. ولی برای کسانی که بتوانند این شک و تردیدها را کنار بگذارند، طراحی بازی می تواند به بخش سرگرم کننده، جذاب و پاداش دهنده‌ای از زندگیشان تبدیل شود. و الان، زمانی فوق العاده برای شروع است.

از من می‌خواهید که این گفته را با فهرستی از دلایل بیشتر توضیح بدهم؟ به روی چشم.

می توانید روی بردگیم ها حساب کنید

دیگر نمی‌شود انکارش کرد. این جا و آن جا مقاله‌هایی در منابع معتبر خبری مثل گاردین منتشر می‌شوند که این دوره را «عصر طلایی» بردگیم‌ها می‌نامند. منابع مختلف دلایل متفاوتی برای رشد چشمگیر بردگیم‌ها مطرح می‌کنند. ولی واقعیت این است: بردگیم‌ها جذاب و سرگرم کننده هستند و روز به روز هم دارند بهتر می‌شوند.

بازی‌های رومیزی در سال 2015 در جذب‌ حمایت‌های جمعی (کرادفاندینگ) از بازی‌های ویدیویی پیشی گرفتند و کل صنعت بازی‌های رومیزی رشد 21 درصدی داشته است. طراح بازی‌های رومیزی بودن این روزها، مثل طراح بازی های نینتندو در 1990 است. مهارت‌های شما خواهان زیادی خواهد داشت. تنها در سال 2016 چهار هزار بازی رومیزی جدید در فروشگاه‌ها در دسترس عموم قرار گرفتند. هیچ دلیلی وجود ندارد که یکی از آن‌ها بازی شما نباشد.

صفحه بازی‌های رومیزی در سایت کیک استارتر (پیوند)

هر کسی می‌تواند انجامش دهد

در مورد این که هیچ دلیلی وجود ندارد که یکی از آن بازی‌ها، بازی شما نباشد؛ باید بگویم که جداً دلیلی وجود ندارد که یکی از آن‌ها مال شما نباشد! به عنوان یک طراح بازی به طور مطلق چیزی نمی‌تواند مانع شما برای کسب مهارت در این زمینه شود. نمی‌خواهم بگویم سهل الوصول است. این کار هم مثل هر نوع طراحی دیگری نیاز به صرف وقت و انرژی، علاقه و انگیزه، و نوعی درک درونی دارد. با این وجود شما تمام مهارت‌های لازم برای ساخت یک بازی قابل ارائه را دارید. لازم نیست یک زبان جدید برای نوشتن کدهای کامپیوتری یاد بگیرید؛ لازم نیست کار با یک وسیله جدید را یاد بگیرد؛ نیازی به آموزش رقص و آواز، خواندن یا نویسندگی نیست. اگر توانایی رویا دیدن دارید، پس می‌توانید همین امروز بنشینید و طرح کلی یک بازی را بریزید.

حتی اگر بخواهید بازی خود را منتشر کنید یا از حمایت‌های جمعی استفاده کنید، باز هم مانعی برای شما وجود ندارد (مگر این که بازی شما بد باشد). به طور قطع نیاز دارید که درکی از آن چه می‌خواهید وارد آن شوید داشته باشید. در این زمینه چیزی نیست که نتوانید در وبلاگ جیمی استگمایر پیدا کنید. درباره گرافیک، تصویرسازی و بازاریابی، می‌توانید و باید از منابع بیرونی که شامل جمعیتی از گرافیست‌ها، هنرمندان و بازاریاب‌های مستقل هستند، بهره ببرید. تنها چیزی که لازم دارید یک ایده خوب و ملاحظات لازم برای تبدیل آن به واقعیت است.

مطلبی در روزنامه «ریچموند تایمز دیلی» در مورد موفقیت جیمی استگمایر در سایت کیک استارتر و جذب سرمایه 1.8 میلیون دلاری بازی Scythe

طراحی بازی یک چالش خلاقانه زیباست

در حلقه‌های بازطراحی بازی خود، خواهید فهمید که رسیدن به فرم مورد نظر، دقت بسیار زیادی می‌طلبد و در هر قدم از این راه شما به عنوان طراح رشد می‌کنید. درون هر بازی چیزی در جریان است. به عنوان یک طراح، این مکانیک‌ها ابزار دست شما خواهند بود. فهمیدن این که کدام مکانیک در هر موقعیت کار می‌کند و کدام کار نمی‌کند، هر بار معمایی بزرگ با حد و مرزهایی جدید است.

ولی بازی‌ها خیلی بیشتر از جمع اجزاءشان هستند. تم بازی، مکانیک‌ها، جنبه‌های زیباشناسانه و روایت را به هم گره می‌زند. کاری که شما می‌کنید نه سرهم کردن یک پازل، بلکه بیشتر از آن، طراحی یک صحنه است. شما تصورات و الهامات خلاقانه خود را به دنیای واقعی می‌آورید.

بُعد سومی هم برای ساخت تجربه‌های سرگرم کننده وجود دارد. هدف کلی شما فراهم کردن اوقاتی خوش برای هر کسی است که جعبه بازی شما را باز می کند. طراحان خوب بازی یاد می‌گیرند پا را فراتر از مکانیک‌ها و تم‌ها بگذارند. آن‌ها یاد می‌گیرند که مردم را بشناسند و احساس لذت را در فرایند خلاقانه خود ایجاد کنند.

وقتی به این فرمول رسیدید، هیچ چیز جای آن لحظاتی را نمی‌گیرد که به تماشای چیده شدن بازی خود روی میز بنشینید.

مطلبی که خوانید ترجمه‌ای بود از مقاله Three Reasons to Drop What You’re Doing and Design a Board Game که می‌توانید در این پیوند ملاحظه کنید.