در این سری مقاله قرار است نگاهی داشته باشیم به مبحث گیمیفیکیشن و درسهایی که بازیهای رومیزی به ما میدهند تا در امور مختلف زندگی و کسب و کار از آنها استفاده کنیم.
در دو مطلب قبل راجع به مفاهیم پایه طراحی بازی و طراحی سیستمهای پاداش و تنبیه صحبت کردیم. درباره نقش شانس و تصادف در بازیها نوشتیم و تفاوت بین استراتژی و تاکتیک و شانس در بازی را مشخص کردیم. در ادامه نیاز داریم به یک تعریف تقریباً دقیق از بازی برسیم تا بعد از آن بدانیم به چه چیزی بازیوارسازی گفته میشود.
بازی چیست؟
کریس کراوفورد ( Chris Crawford ) با یک نگاه قدم به قدم به یک تعریف از بازی میرسد که برای ادامه بحث ما مفید است. بیان و ابراز خلاقانه اگر برای خود زیبایی ایجاد شود هنر است، و اگر برای پول ساخته شود میتوان به آن سرگرمیگفت. سرگرمیاگر حالت تعاملی داشته باشد به عنوان plaything یا بازیچه شناخته میشود. کتاب و فیلم حالت تعاملی و interactive ندارند ( هر چند در این چند وقت اخیر تلاشهایی برای بردن این دو مورد به یک حالت تعاملی صورت گرفته است).
حال اگر این بازیچه هیچ هدفی را در نهایت به همراه نداشته باشد، یک اسباب بازی تلقی میشود. اگر یک چالش هیچ فردی را به عنوان یک عامل ثانویه در رو به روی افراد قرار ندهد، یک معما یا Puzzle است. اما اگر این عامل وجود داشته باشد، با یک رویارویی یا Conflict طرف هستیم. اگر بازیکن فقط بتواند بر رقیبش غلبه کند، اما نتواند هیچ حمله ای به او بکند تا در روند پیشرفت و بازی او تداخل ایجاد کند این رویارویی از جنس رقابت یا Competition است.
اما اگر حمله کردن به طرف مقابل مجاز باشد، میتوان این نوع رویارویی را به عنوان بازی در نظر گرفت.
بازی وار سازی یا گیمیفیکیشن چیست؟
به طور ساده میتوان گفت که گیمیفیکیشن استفاده از المانهای یک بازی در بستری است که به خودی خود بازی نیست. استفاده از تفکر بازی یا Game Thinking در طراحی و حل مسائل مربوط به کسب و کار، زندگی شخصی و …. ، که این روزها طرفداران زیادی در دنیا پیدا کرده است. اما باید بدانید که اکثر سیستمهایی که در دنیا بازی وار شده اند، بازی نیستند. بازی نیازمند رویارویی است. اگر رویارویی رخ ندهد هیچ بازی رخ نداده است. همچنین بیشتر مواردی که بازی وار شده اند رقابت هم نیستند. اکثر آنها حتی از جنس معما هم تلقی نمیشوند. اما چه چیزی در این طراحیها رعایت نمیشود که نمیتوان به آنها بازی وار سازی گفت؟
مهم ترین اصل در بازی وار سازی چیست؟
یکی از اولین چیزهایی که بازی را از اسباب بازی متمایز میکرد، داشتن هدف بود. فکر میکنید هدف بازی وار یک فرایند چیست؟ جدای از هدف بیزینسی که به آن خواهیم پرداخت، چیزی که بازی را از دیگر واژههای نزدیک به آن جدا میکند، حس است. حسی که بازیکن در هنگام بازی کردن دارد و همین حس باید سنگ بنای طراحیهای ما قرار گیرد. در اصطلاح بازی سازی به این حس دینامیک بازی گفته میشود. لایه عمیق طراحی بازی که مشخص میکند چرا کاربر باید یک کار را برای مدت طولانی و به طور مداوم انجام دهد و خسته نشود. بازی وار سازی بدون تعیین این مورد یک کار بی معنا است. شاید در بعضی موارد جواب بدهد اما طراحی غلط باعث رفتارهای غلط خواهد شد.
چرا به دنبال بازی وار کردن هستیم؟
بسیاری از کسب و کارها برای افزایش مخاطبان و کاربران خود، برای تغییر فرهنگ سازمانی یک شرکت، برای اضافه کردن کمیسرگرمیبه محصول، یا فرهنگ، یا برای کمتر کردن حوصله سر بر بودن یک فرایند به دنبال بازی وار کردن آن هستند.
اما واقعا چرا باید از گیمیفیکیشن یا بازی وار سازی استفاده کنیم؟
برای هدایت و کنترل رفتار کاربر در برخورد با محصولتان و برای تشویق به همکاری و فرهنگ باز سازمانی در یک شرکت میتوان از بازی وار سازی استفاده کرد.
به یاد داشته باشید که بازی وار سازی صرفا به معنای استفاده از مشوقها و جایزهها نیست. جایزه و مشوقها خطرناک هستند ( باور کنید یا نکنید ). کافی است این طور در نظر بگیرید که کاربران شما در اصل کاربر نیستند؛ همچنین کارمندان شما هم در اصل نباید به چشم کارمند دیده شوند. آنها همگی بازیکن هستند. بعد از این که این مورد را در نظر گرفتید از خود بپرسید:
- چطور میتوانم به بهترین شکل رفتار بازیکنانم را هدایت و کنترل کنم؟
- نیاز دارم چه رفتارهایی را نهادینه کنم؟
- دوست دارم بازیکنان من به چه اهدافی برسند؟
- چطور بازیکنانم را به سمت آن اهداف هدایت کنم؟
- پیروزی برای بازیکنان من چگونه است؟
- رویارویی و کشمکش در کجا نقش ایفا میکند؟
- بازیکنان من چطور رفتار بازیکنان دیگر را تحت نظر میگیرند؟
- بازیکنان من چطور با دیگر بازیکنان تعامل دارند؟
- بازیکنان من چطور در کار بازیکنان دیگر تداخل ایجاد میکنند؟(حمله کردن)
- چطور بازی را میبرم؟
بازی وار سازی در کسب و کار
از نظر من ( که ممکن است اشتباه باشد) در بیشتر موارد در هنگام لانچ و راه اندازی یک محصول هیچ نیازی به استفاده از گیمیفیکیشن در محصول ( دقت کنید که گفتم در محصول ) نیست. برای این که دلیل آن را توضیح دهم اجازه دهید تا نگاهی به مراحل راه اندازی یک استارتاپ بیاندازیم:
- تحقیقات بازار
- مصاحبه با مشتری
- نمونههای اولیه
- راه اندازی
- بازخورد گرفتن از مشتریان
- شکل دادن دوباره به استراتژی کسب و کار
- اصلاح و توسعه به طور مداوم
- برگشتن به قدم 5 ام ( و تکرار برای چند صد بار )
- پایدارسازی
- فراگیری بازار
گیمیفکیشن تقریبا در اکثر موارد به عنوان یک بهینه سازی استفاده میشود. قبل از این که اقدام به طراحی گیمفیکیشن کنید ( که اگر اطلاعات کافی ندارید این کار را بدون مشاوره انجام ندهید) باید یک گروه از مشتریان در حال رشد داشته باشید. بازاریابی اجتماعی شما چه از طریق روشهای نوین و چه به صورت سنتی باید قوی باشد. تیم فروش شما باید قوی عمل کند. احتمالا سرمایه گذار خود را پیدا کرده باشید. از محصول خود تستهای A/B را گرفته باشید. باید در طراحی گیمفیکیشن و شناخت کاربر تجربه زیادی داشته باشید ( بازی وار سازی سهل ممتنع است اما غلط انجام دادن آن در بلند مدت نتایج بسیار بدی خواهد داشت). در حقیقت بازی وار سازی زمانی بهترین نتیجه را برای شما خواهد داشت که از نظر بازاریابی و فروش و عملکرد متداول محصول در بهترین حالت ممکن باشید.
توصیه آخر!
درست کار کردن یک بازی کار بسیار بسیار بسیار سختی است. طراحی بازی سخت است. اگر خودتان قصد انجام این کار را دارید، مطمئن شوید که به اندازه کاملا کافی روی آن وقت گذاشته اید. یک بازی نصف و نیمه ارزش بازی کردن ندارد. پیاده سازی یک طراحی گیمفیکیشن نصف و نیمه منجر به شکست کل مجموعه میشود. رسیدن به یک مورد غلط در طراحی بازی بسیار آسان است. این اشتباه در یک شرکت باعث از بین رفتن فرهنگ سازمانی میشود. میتوان انجام قوانین اداری را آسان کرد، و یا از آن سو، سوگلی بودن، از پشت خنجر زدن و رقابت ناسالم را رواج داد. استفاده از یک طراحی ضعیف در محیط کار مثل بازی با آتش است. پس خواهشا قبل از هر کاری به خوبی فکر کنید.
راستش خوب توضیح نداده بودین و من بیشترشا نفهمیدم????
منم همین از خوندنش خسته شدم اصلا در مورد طراحی بازی بود یا استفاده از بازی واسه زندگی روزمره
فکر کنم یه ترجمه خیلی ضعیف و بی سر و ته از یه مقاله مدیریتی خارجی بود، و چون فقط حاوی کلمه گیم بود فکر کردین که مناسب برای اینجاست. که واقعا اشتباه بود.
متاسفانه مطلب خوبی نبود و نشانههای نظر شخصی زیاد داخلش بود که باعث نمیشه آدم به متن و نویسنده اتکا کنه
با تشکر از سایت خوبتون