“نقشه بازى: كشف دوبارهى بازىهاى روميزى” اسم نمايشگاهيه توى موزهى كودک ويكتوريا و آلبرت لندن كه در اکتبر امسال برگزار شد. اين موزه، خونهى يه مجموعه بىهمتا از خاطرات كودكان بريتانياست، از خونههاى عروسكى گرفته تا كتابهاى شعر قديمى، يه جايى تو مايههاى كانون پرورش فكرى خودمون.
وقتى وارد نمايشگاه ميشى انگار درِ يه كمد پر از بازى رو باز كردى كه تهش هم اصلا معلوم نيست. نمايشگاه به چهار بخش اصلى تقسيم شده و هر بخش هم روى يک بازى تمركز كرده.
بخش اول؛ تاريخچهى بازىهاى عتيقه
بخش اول كه تاريخچه ى بازى هاى عتيقه و قديميه (History of Gaming) با بازى سِنِت (senet) شروع ميشه كه در واقع پدر جد تخته نرد محسوب ميشه و قديمىترين بازى روميزيه. این بازی از ٣٠٠٠ سال قبل از ميلاد، از مصر باستان به جامونده.
نكته ى جالب اينجاس كه برخلاف بازياى قديمى ديگه كه فقط مختص دربار پادشاهان بوده، سِنِت توسط همه اقشار جامعه بازى مىشده و بازى ملى مصر باستان بوده. الانم آمازون يه نسخه از همون بازيو به قيمت ٣٣ دلار میفروشه. بازىهاى ديگه تو اين بخش تخته نرد، چكرز (دام)، گو (Go)، لودو (پچيسى)، مار و پله و شطرنج بودن، با تمركز بيشتر روى شطرنج.
بازى لودو در قرن ۱۶ميلادى بازى محبوب فرمانرواى هندى «اكبر خان» بوده. علاقه اکبر خان به بازی تا جايیه كه يه زمينِ لودو به وسعت باغ رو به روى قصرش میسازه و از بردههاش به عنوان مهرههای بازی استفاده میکنه!
تنها جايى كه اسم ايران مياد مسلماً توى بازى تخته نرده كه در ايران باستان ابداع شده و عناصر ستاره شناسى توش ديده میشه. ۱۲ تا خونه هر طرف نشان ١٢ماه ساله و ٣٠ مهره، تعداد روزهاى ماه.
اينم يه تخته سفارشى از جنس چوب گردو ساخت آلمان در سال ۱۶۸۵ ميلادى كه هيچ كدوم از مهرههاش شبيه همدیگه نيستند.
مارو پله هم ريشه مذهبى داشته و از يه بازى هندى به نام «چاتورانگا» گرفته شده كه سفر روح به نيروانا رو تداعى میكنه. پلهها، تعالى رو نشون ميدن و مارها كه تعدادشونم بيشتره، مجازات اعمال بد!
اينم يه شطرنج كه از پازل درست شده و بايد اول زحمت بكشى بسازيش، بعد باهاش بازى كنى!
بخش دوم؛ بازی زندگی
بازى زندگى (Game of Life)، مال دورانیه که توى قرن ١٨ ميلادى، بازىها بيشتر جنبه آموزشى برای بچهها پيدا میكنن. مثل بازى معروف غاز (Game of Goose) و بازىهايى واسه ياد دادن آداب زندگى، علوم، ستارهشناسى، جغرافیا و تاريخ. صفحه اين بازى هام اكثراً مارپيچه كه چندتا نمونشو توى عكسها میبينين.
بخش سوم؛ بازى و تفريح
بخش سوم نمايشگاه، بازى و تفريحه (Game &Fun). اواخر قرن ١٩ همزمان میشه با اوقات فراغت بيشتر توى زندگىها و همچنين امكان توليد انبوه و ارزونتر بازىهاى روميزى به خاطر پيشرفت تكنولوژى چاپ. اين باعث میشه كه شركتهاى بزرگ انتشاراتى بیشتر متمرکز بشن روى توليد بازىهای مفرحتر. در اصطلاح پارتی گیمها که بدون شک سالارشون مونوپولیه!
يكى از باحالترين چيزايى كه توى اين نمايشگاه ديدم اين طرح دستى مونوپوليه كه «چالرز دارو» طراح بازى سال ۱۹۳۳ روى پارچه روغنى كشيده و از آويز دستبند دخترش واسه مهره هاى اوليه بازى استفاده كرده. خانوم دارو اين نسخه رو ميده به پرستارشون و چون خانواده با نسخههاى جديدتر بازى میكردن، این نسخه قدیمی تا الان باقى مونده.
اينم زندان معروف مونوپولى كه ملت باهاش عكس مينداختن.
بخش چهارم؛ تحول در بازی
اواخر قرن بیستم و همزمان با عصر ديجيتال و ظهور پديده Eurogame در آلمان، يه سرى بازىهايى درست شدن كه طراح مستقل داشتن و عنصر شانس در اونها كمتر دخيل بود، در حالى كه استراتژى نقش مهمترى رو داشت. در بعضی از اين بازىها، بازيكنان با خود بازى رقابت میكنن و همه تا آخر توى بازى باقى میمونن. يكى از موفقترين بازىهاى اين بخش بازی پندميک اثر مت ليكاک. اينم يكى از پروتوتايپهای نقشه جهان در بازی پندميک كه توش چندتا مسير اصلى حذف شدن. این نقشه توسط خود «جناب مت» به نمايشگاه قرض داده شده.
اینم چندتا نمونه بامزه از تلفيق بازى هاى ويدئويى و روميزى توى اين بخش.
نمايشگاه در آخر با يه فلوچارت تموم میشه كه بعد از پرسيدن چندتا سوال بهت ميگه چه نوع بازيكنى هستى و خوب اصلا تعجب نداره كه كارت من ميشه «برندهى حسرت برانگيز»!
در مجموع نمايشگاه خيلى جالبى بود و سير تاريخى تكامل بازىهايى كه امروز جزئی از زندگيمونن رو نشون میداد. اما من دوست داشتم تو بخش چهارم، اطلاعات و جزييات بيشترى راجع به طراحهاى اين نوع بازىها و نحوه رسيدنشون به طرح نهايى رو ببينم.
بعد از نمايشگاه هم تعدادی ميزِ بازى گذاشته بودن تا بازديد كنندهها بتونن بازى كنن و وقتش بود كه به چندتا انگليسى نشون بدم تخته نرد بازى كردن يعنى چى!
چه گزارش خوبی و امیدوارم یک روز در ایران هم بتوانیم چنین نمایشگاهی داشته باشیم!
به امید آن روز. باز هم باید از خانم شریعت برای گذارش تشکر کرد.
عالي بود ندا جان. جذابيت متن انقدر بالاست كه آدم دلش ميخواد شخصا اين نمايشگاه رو ببينه. كاش همچين محيطي داخل ايران هم ساخته ميشد.
متن خَيلي خوبي بود. قسمت جواب سوالم در مورد نجومي بودن تخته نرد رو گرفتم. و بازي پادشاه هند كه باعث ساخت يك اثر معماري شده خَيلي جالب بود. خيلي ممنون از ندا با قلم زيباش.