سالها بود كه برای شخص من تماشای مراسم رویداد سالیانه روز جهانی بازیهای رومیزی، تركیبی بود از حس شعف و شوق (حاصل از دیدن گستردگی و لذت بخش بودن رویداد) و اندوه و غبطه (حاصل دور بودن امكان رویداد در اینجا) وامید و آرزو (برای كوفت شدن رویداد در كام آن بیچاره ها!!). بعدها جمله ای شنیدم كه نمیدونم از گاندی بود یا دكتر شریعتی یا مادر ترزا یا سعدی، حتی یادم نیست درست چی میگفت، ولی مضمونش این بود كه عقده ای بازی درنیار و جای حسادت خودت یه كاری كن… و از این جا قصه ما كمی عجیب میشه، چون واقعا هنوز نمیدونم كه چطور یك فكر ساده تبدیل به یك فعالیت ٣ نفره، بعد ٥ نفره، بعد ١٠ نفره و بعد ٣٠ نفره شد. اینكه چطور هركس گوشه ای از این فرش سنگین و پهن رو گرفت و كمك كرد تا بلندش كنیم. هیچكس “نه” در كار نیاورد و همه یك هدف داشتند: رویداد روز جهانی بازیهای رومیزی، باید در ایران هم برگزار شود… و شد!
تشریف آوردند… به صرف چای و بازی!
روز جهانی بازیهای رومیزی، به مانند هر سال در دنیا برگزار شد. در ایران البته یك روز جلوتر! سعی ما (و دیگر برگزاركنندگان مثل كافه كندو و بابازی) بر این بود تا رویداد به لحاظ اتفاقات، با استاندارد اصلی و جهانی یكی باشه. با كافه برد به عنوان مركز اصلی و اولیه رویداد شروع كردیم و بعد به سبب درخواستهای زیاد، دو سالن از انستیتوی ملی بازیسازی هم برای افزایش ظرفیت اضافه شد. طبق رسم این مراسم، برای روز رویداد پوستر و تیشرت و بازی تخفیف دار و غیره هم تدارك دیدیم. بازیها را روی میزها چیدیم و چایی را دم كردیم و منتظر شدیم كه مهمانها برسند.
و چقدررر مهمان!!
تمام ساعات روز جمعه ١٠ اردیبهشت، نه تنها تمام میزهای تمام سالنها پر بود، كه افراد زیادی ایستاده بازیها را تماشا و در شادی و خنده بازیكنان سهیم می شدند. به لطف تمام دوستان عزیزی كه با علاقه، داوطلب توضیح و راهنمایی بازیها به مهمانها شده بودند، بازیها سریعا به همه یاد داده می شد و به سرعت بعد از آن بود كه تاسها روی میز غلطانده میشد و كارتها هم روی هم انباشته و صدای خنده و كل كل و حیرت و خوشحالی كل خیابان را برداشته (احتمالا اون جمله اول از سعدی بوده كه الان نثر من هم اینطوری شده!!)
و همچنان چقدرررررر مهمان!!!
خیل مشتاقان تمامی نداشت كه هیچ، دوست و رفیقان هم (كه به درخواست ما ثبت نام نكرده بودند كه ظرفیت برای دیگران بماند) آمدند كمك! كه البته نشستیم به بازی! هركس بازی ای به زیر بغل داشت و گوشه میزی، زمینی جایی علمش میكرد. تجربه خیلی خوشایند برای خود من این بود كه پیشوم را با حداقل ٢٠ نفر بازی كردم و تقریبا شاهد بودم كه اكثر میزها هم به عنوان بازی كوتاه بین دیگر بازیهایشان آنرا بازی میكردند. تقریبا از كنار هر میزی كه رد میشدی، جمله خنده دار و البته اغلب بیشرمانه ای میشنیدی كه حاصل كیمیاگری رفقا در پیشوم بود.
نقش آفرینا! مرا نقشی آفرین كه آن بِه!
میزهای نقش آفرینی یکی از جذاب ترین بخشهای رویداد بود. اُرکها و اِلفها و دورفها بودند که در سرزمینهای پر رمز و راز و هیجان انگیز و در عین حال پر خطر، داستان سازی می کردند و عضلات تخیلشان رو به شایستگی ورز میدادند. مَسترها هم به شکل جذابی حس و حال ماجرا را پر و بال میدادند طوری که تماشاچیها هم به اندازه بازیکنان، خودشون رو در اون فضای اسطوره ای تصور میکردند. استقبال از این بخش، نوید برپایی جلسات بیشتر اینچنینی در آینده رو میده که امیدواریم به زودی اتفاق بیفته.
و ماجراهای دیگر…
رویداد روز جهانی بازیهای رومیزی در ایران به همت و تلاش افراد زیادی به انجام رسید که رومیز وظیفه خودش میدونه از تک تک این عزیزان به خاطر همیاری صادقانه و دوستانشون تشکر کنه. همینطور از کمک و همکاری انستیتوی ملی بازیسازی و پرسنل محترم و فعالشون که از هیچ نوع همکاری دریغ نکردند. و از راه دور از دوستان شیرازیمون در کافه کندو هم تشکر میکنیم و بهشون خسته نباشید میگیم. ضمنا ممنون آرش رنجبران و مارال سلامتی هم هستیم برای عکسهای جذابشون. و در نهایت حضور ایران در نقشه مراکز برپایی این رویداد در سطح جهان رو به فال نیک میگیریم و با دلی روشن به سوی آینده میریم…
تشکر ویژه از امیر و همه دوستان عزیز در رومیز و گروههای همکار که این رویداد رو به بهترین نحو ممکن برگزار کردند و پوشش دادند.
!Keep Tabletopping
خيلي عالي بود و خوش گذشت. يكي از معدود گردهمايي هايي كه حتي اگه تنها بودي اصلاً تنها نبودي!
منتظر برنامه هاي بعدي هستيم.
خیلی خوب و عالی بود، خیلی هم خوش گذشت ولی به نظرم جای بازی کوانتوم خیلی خالی بود :دی
بازتاب هارومیز – روز جهانی بردگیم؛ شما هم برگزار کنید!