مقدمه
نعیم تدین، تصویرساز و کاریکاتوریست قهار… که ما بخاطر تصویرسازیهای بینظیرش برای بازی استوژیت میشناسیمش. جالب اینه که رشته هنرستانش هنرهای نمایشی بوده. بعد خدا رو شکر یکی یه کیهان کاریکاتور میده دستش و یک قدم مارو به استوژیت نزدیک میکنه! بعد استوژیت بازی کردن ما عقب میوفته چون این بنده خدا حتی رشته دانشگاهیشو ول میکنه و میچسبه به کار انیمشین. بعد شانس ما میزنه و کار انیمیشن دچار رکود میشه… و نعیم میره تو شرکت هوپا و بعد… استوژیت!
نعیم جان، برامون بگو که چند وقته که کار تصویرسازی انجام میدی، واینکه چطور شد که رفتی سراغ تصویرساز
ی بردگیم؟
از زمانی که وارد هوپا شدم بیشتر روی تصویر سازی متمرکز بودم و اتفاقا شروعش با استوژیت بود. اینکه چطور شد سراغ تصویر سازی بردگیم رفتم بیشتر بر حسب اتفاق بود. بعد از تعطیل شدن شرکت فیلم فریم و متوقف شدن پروژه سریال انیمیشنی که کار میکردیم، به لطف سلمان طاهری دوست نازنینم، وارد مجموعه هوپا شدم و چون هوپا تولید کننده بازی فکری و بردگیم بود من هم وارد این مسیر شدم.
قبل از همکاری با شرکت هوپا هم تو زمینه تصویرسازی بردگیم کار کرده بودی؟
نه، راستش با عرض شرمندگی، بیشترین حد تماس من با بردگیم چندین بار بازی “ریسک” بود. البته مونوپولی و اسکاتلندیارد رو هم از پشت ویترین دیده بودم. به واسطه دوچیز بیشتر از قبل مجذوب بردگیم شدم امیر سلامتی و هوپا، دوست خوب همیشه باعث پیشرفت آدمه.
یکم راجع به فرآیند ایده پردازی و تبدیلش به تصاویر توضیح میدی؟ اصولا چنین پروسهای وجود داره یا بیشتر بداهه اتفاق میوفته؟
من کاملا شخصی جواب میدم، وجود داره و نداره! منظورم اینه که از هر دو راه میشه بهش رسید، هر چند که در هر زمینهای مسیر رسیدن به ایده و تصویر متفاوته. مثلا رسیدن به ایده و اجرای مناسب اون در کارتون مطبوعاتی کاملا با کارتون و کاریکاتور نمایشگاهی یا سوژه آزاد متفاوته. علتش هم مدت زمان مصرف اثر و همینطور وجود خبر مثلا در بالای کادره. همینطور تصویرسازی برای کودکان با تصویرسازی برای بزرگسالان کاملا ایدهها و اجراهای خودشون رو لازم دارن. ولی رسیدن بهش مکانیکی نیست، ناخودآگاه آدمیزاد نقش مهمی داره، برای من که اینطوره.
تصویرسازیهای شما ممیزی میشه؟ یا نظر نهایی با خودته؟
قطعا روی کار نظراتی داده میشه ولی ما با ممیزی بزرگ میشیم، بنابراین بای دیفالت رعایت میکنم، البته همیشه هم نه، مثلا برای استوژیت کمتر این اتفاق افتاد.
چی شد که رفتید سراغ بازی دیکسیت؟
دیکسیت پیشنهاد سجاد افکاری مدیر وقت هوپا بود، دیکسیت بازیییه که هر کسی یکبار امتحانش میکنه شیفتهش میشه، تا قبل از اون هوپا بازی های آبسترکت تولید میکرد و دیکسیت ورودش به سبکهای دیگه بود، خوشبختانه قرعه کار کردن روی اون به من افتاد.
همه ماها وقتی استوژیت بازی میکنیم این فکر به ذهنمون میرسه که طراحش… یچیزیش میشده… چه چیزیت میشده؟
راستش منم بار اول که کارتهای دیکسیت رو دیدم همین حس رو داشتم، چون سعی میکردم بفهمم چطور و چرا به این تصاویر رسیده. ولی من در سلامت کامل عقلی و روانی به سر میبرم، هرچند که ممکنه دیگران این نظر رو نداشته باشن…
کل پروسه طراحیها چقدر طول کشید؟
باور کن خاطرم نیست دقیق چقدر طول کشید ولی طولانیتر از زمان پیشبینی شده بود، علتش هم این بود که مداوم روش کار نمیکردیم، البته از زمانی که همکار خوبم خانم علیپور رنگ آمیزی کارتها رو به عهده گرفتن، کار با سرعت خوبی پیش رفت. فکر می کنم شش، هفت ماهی شد.
از منابعی مثل فیلم، موسیقی، نقاشی یا تصویرسازی دیگهای الهام گرفتی برای ایده کارتها؟
از هر چیزی که تصویری به ذهن می آورد استفاده می کردم، یه لیست ساده درست کرده بودم از مفاهیم انسانی و جهانی، صفات و عادتها، مثل حسادت، عشق یا والد و مولود و این چیزها، دائما بهش رجوع میکردم، شعر، فیلم، موسیقی، خواب و رویا، همه اینا منبع بودن. پروسه ما اینطوری بود که ایده ها رو مینوشتم و اتود میزدم و نظرات افراد مختلف رو جمع میکردیم. بعد از بررسی چنانچه نظری به نتیجه نهایی کار کمک میکرد، در کارت استفاده میکردم، همونطور که میدونین کارتهای این بازی در عین این که باید ایده دهنده باشن نباید به ایده یا موضوع مشخصی اشاره کنن.
از کدوم یکی از کارهات بیشتر خوشت میاد؟
چن تایی هستن، پسر بچه داخل سینما، قوچی که بچه گرگ رو بغل کرده، مردی که در انبار چراغ جادو ها رو پاک میکنه و موشهایی که مجسمه گربه رو ستایش میکنن.
وقتی استوژیت (یا حتی دیکسیت) بازی میکنیم، بعضی اوقات یه نفر یه توصیفی از یه کارتی میگه که اونقدر قویه که دیگه اون کارت رو برای همیشه به اون توصیف قفل میکنه، برای خودت پیش اومده؟
راستش من حافظم خیلی ضعیفه یادم نمیاد، ولی خودم بیشتر گرفتار تصویر میشم، برای همین وقتی استوژیت بازی میکنیم بیشتر وقتها از همه عقبم، مثلا چند بار اسپید کاپز و نمونه ای که هوپا از اون تولید کرده رو بازی کردم و باختم، حواسم به تصویر پرت میشه.
نظرت راجع به صنعت بردگیم و جایگاهش تو ایران چیه؟
فکرکنم من آدم مناسبی برای جواب دادن به این سوال نیستم ولی فکر میکنم با همه اینکه خیلی دیر داریم تجربهش میکنیم ولی خوب داره پیش میره، در عرض این سه سالی که هوپا هستم احساس می کنم اتفاقهای خوبی افتاده، باید بصورت جدی جای خودش رو باز کنه، اگه قرار باشه بازی نکنیم پس چیکار کنیم؟
با توجه به تجربیاتی که داشتی، تفاوتی بین تصویرسازی برای بردگیم و مثلا… کتاب میبینی؟
بله قطعا تفاوت دارن، به همون دلایلی که گفتم، البته چیزی که در برد گیمها دیدم نوع نیاز اونها به تصویره، مثلا تصویر سازی Agricola حال آدم رو بهم میزنه، ولی انگار بازی به همون حد تصویرسازی احتیاج داره، قوانینیش انقدر پر و پیمونه که شاید نباید تصویر پیچیدهترش کنه، البته این حدس منه، ممکنه سازنده بازی برای اینکه پول کمتری خرج کنه تصاویر رو سپرده باشه به بچهش، ولی مثلا یه بازی مثل Sheriff of Nottingham یا Newyork 1901 به اون جنس تصویرسازی نیاز دارن، وگرنه بازی با استقبال کمی مواجه میشه.
تجربه تصویرسازی برای ویدئو گیم هم داشتی؟ فرق خاصی با بردگیم داره؟
داشتم ولی اونقدر نیست که حتی روم بشه بیان کنم! آره فرق دارن، اون RGB و بردگیم CMYK، باور کن خیلی مهمه.
تصویرسازهای ارزشمند زیادی تو کشورمون کار میکنن، کسی رو میشناسی که برای بردگیم کاری کرده باشه، که کارشو دنبال کنیم؟
غیر از آقای دوست محمدی که تصاویر زیبای گمانه رو کار کردن کس دیگهای رو سراغ ندارم. امیدوارم یه روزی همه اون طراحای خوبی که میشناسم برای بردگیم هم کار کرده باشن.
کی میتونیم منتظر نسخههای جدید بازی استوژیت باشیم؟
نمی تونم زمان بدم ولی می تونم بگم به زودی، هم خودم هم تیم تولید هوپا عزممون رو جزم کردیم برای نسخه یا نسخههای بعد.
در آخر، برامون بگو که تو قفسه بردگیمیت چه بازیهایی داری و بازی هست که دوست داشتی تصویرسازیشو کرده باشی؟
غیر از بازیهای هوپا، Monopoly Deal، Panic Lab ،Code Names، Sheriff of Nottingham و Newyork 1901. بازی Citadels هم بازییه که دوست داشتم تصویر سازیش می کردم.
ممنون از مصاحبه
واقعا طراحي هاي بازي استوژيت خيلي فراتر از عاليه!
منم خودم بار اولي كه بازي رو خريدم، مبهوت اين تصويرسازيهاش شدم و خيلي مشتاق بودم بدونم اينا هم مثل بازي كپي هستند يا اورجينال!
و وقتي فهميدم تمامش ايده يه ايراني بوده و اصلا بحث كپي توش مطرح نبوده، خيلي خوشحال شدم.
الان تازه متوجه شدم كه رنگ آميزيها كار آقاي تدين نبوده و ميتونم بگم كار اون خانم هم به اندازه آقاي تدين عالي بوده و اصلا به تمام تصويرها جان دوباره اي بخشيده!
منم اميدوارم بزودي شاهد كارتهاي جديد و بازيهاي جديد از اين تيم قوي باشيم!
اولش که بازی رو دیدم خیلی برام زننده که میدیم یه بازی خیلی شبیه به Dixit
https://en.wikipedia.org/wiki/Dixit_(card_game)
ساخته شده، هنوزم هم زننده است اما نقاشی ها کارت ها اینقدر زیبا و بی بدیل هستند که باعث میشه رو همه این مسایل چشم پوشی کرد.
امیدوارم و از صمیم قلب امیدوارم یه روز کاراتون رو تو یه بازی ناب مثل Braid یا حتی بهتر ازون ببینم. کار شما ارزش بالاتری نسبت به یک بازی کپی داره.
خیلی عالی 🙏