در این مقاله بردگیم Champions of Midgard را معرفی میکنیم که یکی از بردگیم های مطرح یکی دو سال اخیر در تم اساطیر وایکینگهاست و مبارزات بسیار جذاب و نفسگیری دارد که با کمک تاسهای متنوع بازی انجام میشود.
[cafeboard]
از چند سال پیش، بازی Stone Age (یا عصرحجر) یکی از بهترین بازیهای محبوبم بود، اما کمکم توش احساس کمبودهایی میکردم. درست نمیدونستم چی باید بهش اضافه بشه تا اینکه امسال بازی Champions of Midgard (یا قهرمانان میدگارد) رو دیدم. انگار تنپوش تازهای به عصرحجر داده بودند و چیزی هم به اون اضافه شده بود: جنگ. اینطور بود که این بازی تبدیل شد به بهترین بازی امسالِ من.
برادرانِ رستم و سهراب
توی این بازی از افسانههای شمال اروپا الهام گرفته شده. این تِم رو اونقدر توی بازیها و فیلمها دیدیم که کمکم افسانههای اونها داره میشه افسانههای خودِ ما. دیگه برامون آشنا هستن. یعنی «دیو سپید» و «ترول» رو به یه اندازه میشناسیم و «وایکینگ»ها از سپاه «سلم و تور» برامون آشناترن. اگه بخوام مثالهایی برای آشنایی با این تِم بزنم میتونم بازیهای کملآپ، بَنگ، تیکت تو راید و جالیز رو معرفی کنم که توشون از این افسانهها «استفاده نشده»!
توی بازی «قهرمانان میدگارد» هرکدوم از بازیکنها هدایت گروهی از وایکینگها رو بر عهده داره تا از حملهی دشمنان به دهکدهی بندری زیبامون محافظت کنیم و در آخر کسی که بهتر از همه این کار رو انجام بده و افتخارات بیشتری کسب کنه برنده است. بازی به شکل مشارکتی (کو-آپ) نیست اما بین بازیکنها هم درگیری اتفاق نمیافته. هرکس که دلش بخواد به جنگ با دشمن میره و افتخار به چنگ میاره.
کارگر بدون کلبهخالی
اصل بازی به شکل کارگرگذاری انجام میشه. هر بازیکن تعدادی کارگر داره و یکییکی اونها رو میذاریم سرِ کار. فرقش با عصرحجر اینه که وقتی کارگر رو میذاریم یه جایی، همون موقع اون منبع یا کارت رو دریافت میکنیم. متأسفانه مثل عصرحجر از اون «کلبهخالی»ها نداره که هِی دو تا کارگر بفرستیم توش، سه تا تحویل بگیریم؛ توی این بازی حداکثر سه-چهار-پنج تا کارگر میتونیم داشته باشیم.
توی بازی سه تا منبع اصلی داریم: پول، چوب و غذا که از چند جای متفاوت میشه با گذاشتن کارگر به دست بیاریمشون یا به همدیگه تبدیلشون کنیم. برای گرفتن اینها نیازی به ریختن تاس نیست. وقتی کارگر رو میذاریم یه جایی، هر چندتا منبع که اونجا هست، یا هر چندتایی که روی اون کاشی (تایل) یا کارت نوشته رو ورمیداریم. در ضمن خوشبختانه اینجا دیگه لازم نیست توی هر دور، شکم واموندهی کارگرها رو سیر کنیم.
سربازها و دشمنها
سربازها (یا همون وایکینگها) توی بازی به شکل تاس هستند. سه نوع وایکینگ داریم: شمشیرزن (سفید)، نیزهدار (قرمز) و تبرزن (سیاه). اینها رو هم با گذاشتن کارگر میتونیم بگیریم. دو تای اولی قدرت دفاعی (سپر) دارن اما سومی کاملاً تهاجمیه. روی هر تاس ۱ یا ۲ تا سلاح کشیده شده که وقتی میریزیم تعداد ضربهی اون سرباز رو نشون میده.
سه نوع دشمن توی بازی داریم که هر دور به شکل کارت کشیده میشن و روی صفحهی بازی قرار میگیرن.
هر بازیکن باید توی فاز «کارگرگذاری» مشخص کنه که میخواد با کدوم دشمنها بجنگه. بعد، توی فاز «آمادهسازی برای جنگ» هرکسی تاسهایی رو میذاره روی کارتهای دشمنی که تعیین کرده بود. آخرش هم توی فاز«جنگ» هرکسی با دشمن خودش جنگ میکنه و آخرش یا میبره و افتخار (با چیزهای دیگه) به دست میاره، یا شکست میخورده و دست از پا درازتر برمیگرده.
بعضی از هیولاها اونور آب هستن و برای رسیدن بهشون باید یه کشتی بخریم یا کرایه کنیم و به همراه مقادیر مناسبی از سرباز و آذوقه به سراغشون بریم. البته سفر دریایی ممکنه بیخطر هم نباشه چون وسط راه باید کارت «حوادث» بکشیم و ببینیم آیا دچار بلایی مثل طوفان یا موجودات دریایی خفن میشیم یا اینکه همهچی آرومه و ما خیلی خوشحالیم. وقتی میرسیم اونور آب، تازه جنگ شروع میشه و باید هیولا رو از پا دربیاریم. طبیعیه که کشتن هیولاهای اونورِ آن از اینورِ آب بیشتر امتیاز داره.
[cafeboard]
بیشتر و بیشترش کن
این بازی دو تا افزونه (یا همون اکسپنشن) داره که اون رو به کمال میرسونن و هیجان بازی رو چند برابر میکنن. اولیش The Dark Mountains بود که یه نوع دشمن جدید به بازی اضافه میکنه که برای کشتنش باید بریم کوهستان و اونجا هم مثل سفر دریایی ممکنه توی راه برامون خطرهایی باشه. در ضمن یه نوع سرباز جدید «کماندار» هم به بازی اضافه میشه (با تاس سبز) که توی شکار خیلی به درد میخوره.
اما افزونهی دوم، به اسم Valhalla تفاوتهای خیلی بیشتری به بازی میده و آدم احساس میکنه که یه بازی دیگه رو داره همزمان با بازی اصلی اجرا میکنه. کلی تاس جدید به بازی اضافه میشه، شخصیتهای هرکسی خاصیت اضافه پیدا میکنه و از همه مهمتر اینکه یه گورستانِ سربازان جنگ به هر بازیکن داده میشه که اونجا میتونه از روح سربازهای کشته شده کمک بگیره (البته اگه به روح اعتقاد داشه باشه!). توی این حالتِ بازی، اگه سربازهایی توی جنگ کشته بشن آدم اصلاً ناراحت نمیشه.
دادههای مرتبط:
- تعداد بازیکنان: ۲ تا ۴ نفر (با افزونه تا ۵ نفر)
- مدت بازی: ۶۰ تا ۹۰ دقیقه
- طراح بازی: Ole Steiness
- طراح هنری: Víctor Pérez Corbella
- ناشر: Grey Fox Games
پیوندهای مرتبط:
ممنون از مقاله خوبتون، ولی هنوز هم به نظر من استون ایج میتونه جنگ مستقیم با بقیه بهش اضافه بشه و بازیکن ها بریزن سر هم و اونقدر همدیگه رو بزنن که صدای خر بدن و منابع هم رو غارت کنن، حتی از کارگرهای هم به اسارت و بردگی بگیرن :)))) جدای از شوخی بازی جالبی هست
یادم بنداز هر وقت با هم قرارِ بازی گذاشتیم، بگم یه جایی کار دارم نمیتونم بیام! فقط کامبیز سیروسبخت به درد بازی کردن باهات میخوره. 🙂
ممنون از نظری که دادی
شوخی کردم ، اونقدرها بازیکن تهاجمی ای نیستم ، فقط دوست دارم توی بازی یه فعل و انفعالی بین بازیکن ها باشه نه اینکه هر کس سرش به کار خودش باشه
پس یادم بنداز با هم قرارِ بازی بذاریم 🙂
champions of midgard رو هیچ وقت بدون اکسپنشن valhalla بازی نمی کنم
اکسپنشن valhalla یه بازی معمولی رو تبدیل به یه بازی عالی کرده
کاملاً درست میگی، هر دوتا اکسپنشن (مخصوصاً والهالا) بازی رو به اوج میرسونن. به قول تام وسل، این بازی با اکسپنشنهاش حداقل باید ۵۰ رتبه بالا بره.
یه چیز دیگه هم هست: تا وقتی که نرفتی سراغ اکسپنشن خوبه، اما بعدش دیگه نمیتونی برگردی سراغ بازی خالی. مثال: یه زمانی تلویزیون ۲۱ اینج قلمبه داشتیم با اون کیفیت تصویر، کلی هم حال میکردم، اما الان مگه میتونیم برگردیم به اون دوران و اون تصویر رو تحمل کنیم؟