هممون حداقل یک بار پانتومیم بازی کردیم…
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶
… عجب جمله تکراری و مسخرهای. فکر کنم تو نوشتههای اخیرم پنجاه بار همین جمله رو نوشتم. حتی با همین چیدمان و لحن. خسته نشدین؟ منکه خسته شدم. خب یک کاری میکنم. قبوله، قراره شما رو تو سطح کم عمق خلاقیت نوشتاریم به غواصی دعوت کنم، پس حداقل مدل گفتنش رو عوض میکنم بلکه گول بخورید.
۱. جمعیت ماها – مشترکا – به عنوان یک گروه – گروهی – من و شما و دیگران + ماه انگلیسی
۲. در کمترین میزان – دیگه کمِ کم – شکم پایینی نمودار سینوسی (یا کسینوسی) – نهایت + صدای آمادهشدن آب جوش در کتری
۳. شماره بوفون در تیم ملی – شروع شونده مجموعه اعداد طبیعی + بر دوش میکشیم – آهای خبردار، یکی سرِ کار، یکی سرِ …؟
۴. بازی – ادا در میارن – اصغر فرهادی – درباره الی – رو مبل نشستن – اون عکس معروفشون دارن چیکار میکنن؟
۵. دو ساله مغزتون رو تو این سایت راجع به چی داریم تیلیت میکنیم؟ نه نه، کلا، نه فقط اون مدلی که ما میگیم
۶. خب بچینید کنار هم میشه یه جمله دیگه.
مانیکرز، تقریبا همون پانتومیم خودمونه
تو سال ۲۰۱۵ الکس هاگو و جاستین ویکرز ایده ساده بازی پانتومیم یا همون Charades یا Celebrity غربی رو برداشتن و باهاش یک بازی هیجان انگیز و باحال درست کردن. بازی Monikers در کیکاستارتر پنجاه هزار دلار پول جمع کرد، در صورتی که فقط بیست هزار دلار پول لازم داشت.
برای دوستانی که نمیدونن پانتومیم چطور بازی میشه، سعی میکنم با کمترین توضیح شما رو در جریان بذارم: دو تیم میشین، یک تیم یک کلمه انتخاب میکنه و به یک نفر در تیم مقابل میگه. اون شخص باید اون کلمه رو با ادا و شکلک (به اصطلاح پانتومیم) به همتیمیهاش بفهمونه. اگه فهمیدن، هورا، اگه نفهمیدن، ای بابا… حالا نوبت تیم مقابله، اونقدر این کار رو تکرار میکنین که از همدیگه، بازی و من متنفر بشین.
حالا بازی مانیکرز چیه؟ میشه گفت که همون پانتومیمه. ولی پانتومیمیه که از چند مرحله تشکیل میشه.
پیش درآمد؛ آمادهسازی کارتهای بازی
یکی از جذابیتهای بازی مانیکرز اینه که این جماعت واقعا خلاق بودن و ۵۰۰ تا کارت توی جعبه ابتدایی بازی گذاشتن! هر کارت هم یک پاراگراف مهمل راجع به اون موضوع توضیح داده که خب خوندنش به هیچ عنوان خالی از لطف نیست. آخرین باری که پانتومیم بازی کردین رو یادتون میاد؟ بیشترین زمان صرف چی شد؟ آره دقیقا! صرف اینکه حالا نوبت ما شده که یک کلمه بگیم. سه ساعت فکر کنیم که حالا این لوسه، این سخته، این بی ادبیه، اینم که اصلا کلمه نیست!
تو بازی مانیکرز، اول بازی هرکسی ۱۰ تا کارت بصورت رندوم میکشه و از بین اونها پنج عدد انتخاب میکنه و بدون اینکه دیگران ببینن به دستهی کارتهای بازی اضافه میکنه. پس اگه دارین هشت نفره بازی میکنین ۴۰ کارت استفاده میشه. اینجوری همه در عمل انتخاب کلمههایی که تو بازی هست شرکت دارن. ولی موضوع خیلی سریع جمع میشه. خیلیها هم مثل من بیمزه هستن و این کارتهای از پیشنوشتهشده، جلوی لوسبازیها رو میگیره.
مرحله اول؛ یک دقیقه پرحرفی
بازی رو شروع میکنیم. در این مرحله یک بازیکن از یک تیم پا میشه و از دسته کارتها یک کارت رو برمیداره. باید با حرف زدن، ولی بدون به زبون آوردن کلمهای که روی کارت نوشته شده، اون مفهوم رو به هم تیمیهاش توضیح بده. اگه درست بگه اون تیم کارت رو به عنوان امتیاز نگه میداره و میره سراغ کارت بعدی. اگه دید خیلی بد دارن حدس میزنن میتونه بیخیال بشه و بره سراغ کارت بعدی. اینکار رو اونقدر تکرار میکنه تا یک دقیقه تموم بشه.
تقریبا میشه گفت که این بامزگی که در مقدمه مقاله انجام دادم، مرحله اول بازی مانیکرز بود. به نظر میاد که این مرحله بازی اونقدرها هیجان نداره و کار سختی نیست. اولا که خیلی مرحله پر هیجان و باحالیه، دوما با توجه به مراحل بعدی بازی، پیچیدگیهایی داره که این مرحله رو خیلی مهمتر از بقیه مراحل میکنه.
خلاصه این مرحله رو اونقدر ادامه میدیم تا کارتها تموم شن. امتیازها رو جمع میزنیم یک گوشه یادداشت میکنیم. کارتها رو بُر میزنیم میذاریم وسط و میریم سراغ مرحله بعدی.
مرحله دوم: یک دقیقه حساس
مرحله دوم هم خیلی شبیه مرحله اول بازیه، با یک تفاوت اصلی، هر شخصی که داره کارتها رو توضیح میده، فقط با گفتن یک کلمه میتونه توضیح بده. تو این مرحله کسی که داره توضیح میده معمولا کارت رو برمیداره، چند لحظه فکر میکنه و بعد با ذوق یک کلمه میگه. دقیقا بعد از اینکه کلمه از دهنش درآمد، میفهمه که عجب کلمه بدی گفته، ولی الان دیگه خیلی دیره. یا باید وقت تلف کنه به این امید که آیا حدس بزنن یا نه، یا باید بیخیال بشه و بره سراغ کارت بعدی؛ همین آش و همین کاسه.
اینجا میفهمیم که اهمیت مرحله اول بازی چقدر بالاست. چون شما توضیحاتی که برای یک کلمه در مرحله اول میدین، میشه منبعی برای مراحل بعدی که بهش اشاره کنین. مرحله پر استرس و حساسیه!
خلاصه این مرحله رو اونقدر ادامه میدیم تا کارتها تموم شن. امتیازها رو جمع میزنیم یک گوشه یادداشت میکنیم. کارتها رو بُر میزنیم میذاریم وسط و میریم سراغ مرحله بعدی.
مرحله سوم؛ یک دقیقه سکوت
مرحله سوم همین ماجراست، ولی بدون حرف. حالا بازی میشه عین پانتومیم و باید تو کمترین زمان کارتی که برداشتین رو با ادا و شکلک ولی بدون صدا به همتیمیهاتون بفهمونین. موضوع ساند افکت همیشه چیزی بوده که علما سرش توافق نداشتن، ولی به نظر بنده کار درستی نیست. پس میگیم بدون صدا! این مرحلهایه که دوست داشتین ببینین. این اون مرحلهایه که بعضی آدمهای موقعیت نشناس فیلم میگیرن. این اون مرحلهایه که همون یکم آبرو که داشتیم هم به باد میره.
نهایتا امتیازها رو میشمارین و یکی از تیمها برنده میشه.
مرحله چهارم؛ یک دقیقه با انگشت
(پیشرفته)
اگه اینهمه خنده و شادی و مسخره کردن دیگران هنوز کافی نیست، باشه ادامه میدیم. مرحله بعدی باید برید پشت یک مبل، بصورتی که فقط دستتون معلوم باشه و با حرکت دستتون کلمهای که روی کارت نوشتهشده رو به همتیمیهاتون بفهمونین. اگه فکر کردین با یک کلمه و با ادا سخته، پیشنهاد میکنم این مرحله رو امتحان کنین. واقعا سختتر از اونیه که فکر میکنین. در عمل خواهید دید که اجرا کردن «۱۰۰ اسب اردکنما» با دست، کار سادهای نیست.
مرحله پنجم؛ یک دقیقه بیدست
(فوقپیشرفته)
بازم ادامه بدم؟ باشه! مرحله بعدی فقط با صورته! یعنی باید پشت همون مبل قبلی (یا یه مبل دیگه) به شکلی قایم بشین که فقط صورتتون مشخص باشه. بدون حرف زدن، یا صدا در آوردن فقط با حرکت دادن عضلات صورت، باید به همتیمیهای بیمزهتون که دارن فیلم میگیرن «دیوید فاستر والاس» رو بفهمونین.
تورو خدا اجازه بدین دیگه ادامه ندم…
یکی از خوشحالترین، باحالترین و شادترین یکی دو ساعتیه که میتونین تو جمع دوستانتون بوجود بیارین. فقط دوتا شرط داره، یکی اینکه اطلاعات عمومی خوبی داشته باشین، دوم اینکه به زبان انگلیسی تا حد خوبی تسلط داشته باشین. خب چیکار کنم؟ انگلیسیه دیگه! چرا ترجمه نکردم؟ ای بابا! ترجمه میکنم میگین دزدی نکن، ترجمه نکنم میگین تنبلی نکن. تصویرسازی نذارم، میگین محتوای بازی خراب شد. نقاشی بکشیم، میگین کپی رایت. حالا که اینطور شد، من میرم این بازی رو به زبان هندوراسی ترجمه میکنم و با بریل تصویرسازی میکنم و در بازارچههای کوهپایههای تبت میفروشم! موهاهاهاهاهاها…
حالا عجالتا از نسخهای که آقایون هاگو و ویکرز عزیز لطف کردن و بصورت رایگان در اختیارمون گذاشتن لذت ببرین. واقعا جماعت خلاقی هستن، دمشون گرم.
دانلود نسخه قابل چاپ بازی مانیکرز
من همون ساده اش رو ترجیح می دم.
ما تو دانشگاه یه بازی میکردیم همینجوری. فقط فرقش این بود که اولش کلمهها رو خود ملت مینوشتن