رومیز لوگو
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

معرفی بردگیم Noctiluca

Shem Philips، طراح فعال و خوش فکر این روزهای دنیای بردگیم و خالق بردگیم‏‌هایی مثل معماران امپراطوری غربی و مهاجمان دریای شمال ،امسال در یک همکاری با شرکت Z-Man Games، بازی Noctiluca را به بازار عرضه کرده است. در این مقاله نگاهی خواهیم داشت بر این بازی به زیبا از نظر بصری و خواهیم دید که آیا گیم‌پلی این بازی هم مثل ظاهر آن جذاب است یا خیر؟ پس با ما همراه باشید.


داستان بازی

در شبی آرام ، که آسمان پر از ستاره بود و ماه کامل شده بود، Shem Philips و دوستانش که با پول‏‌های حاصل از فروش عالی بازی‌‏های کمپانی Garphill Games به یک سفر تفریحی و لوکس در کنار اقیانوس رفته بودند، در ساحل قدم می‌زدند که ناگهان چشمشان به یک منظره‏‌ی خارق‌العاده افتاد:

این منظره برای دقایقی آنها را میخکوب کرد. ناگهان Shem Philips داد زد: یافتم و مثل دیوانه‌‏ها شروع به دویدن به سمت هتل کرد. دوستان او که از این حرکت متعجب شده بودند به سرعت به دنبال او به سمت هتل دویدند و هی داد می‏‌زدند: Shem وایسا ببینیم چی شده! ولی Shem که «یافته بود» بدون توجه به داد و هوار دوستانش با سرعت هر چه تمام‌تر خود را به اتاقی که در هتل نزدیک دریا گرفته بودند رساند. وقتی که دوستانش رسیدند، او را در حالی عرفانی و مشغول نوشتن دیدند. یکی از سرگشتگان پرسید: Shem چیکار می‌کنی؟ ولی Shem با سرعت هرچه تمام‌تر می‏‌نوشت تا اینکه بالاخره بعد از دقایقی دست از نوشتن کشید و رو کرد به یکی از دوستانش و گفت: هرچه سریع‌تر یک مجموعه تاس رنگی برای من مهیا کنید. از همون تاس‌ها که توی بازی Sagrada هست. مریدان که حیران مانده بودند علت را جویا شدند که Shem گفت: اون صحنه‌‏ی کنار دریا رو دیدید؟ جون میده برای تم یک بازی با موضوع جمع‌‏آوری اون آبزیان دریایی که شب‏ها از خودشون نور پخش میکنن و این منظره‏‌ی زیبا رو به وجود میارن! وای خدای من عجب ایده‌‏ای به ذهنم رسید! زود باشید تاس‏‌ها رو جور کنید تا تست کنیم بازی رو!

صبح روز بعد به هر زحمتی که بود تاس‏ها جور شد و Shem بازی را برای مریدان توضیح داد:

ببینید، این صفحه‌‏ی بازی هست :

اینجا دریاست، و این تاس‏‌ها هم از همین موجوداتی هستند که دیشب دیدیم، توی خونه‏‌های بیرونی زمین بازی ۵ تاس و توی خونه‏‌های داخلی ۴ تاس به صورت تصادفی قرار می‏دیم. حالا به هر بازیکن یکی از این کارت‏ها میدیم که یک طرفش شرایط امتیازگیری پایان بازی ذکر شده، ولی در یک طرف دیگه کارت یکی از ۴ رنگ موجود در بازی وجود داره که مشخص می‏کنه هر بازیکن در پایان بازی به ازای کدوم رنگ امتیاز اضافی دریافت می‏کنه. هر بازیکن به صورت مخفیانه کارت خودش رو نگاه می‏کنه.

بعد به هر بازیکن ۳ تا از این کارت‏‌های شیشه‌‏ی جمع‌‏‏آوری موجودات می‏دیم، که دو تاش رو نگه می‏داره و یکی رو برمی‏‌گردونه. توی هر کارت مشخص شده که باید از چه رنگی جمع‌‏آوری کنید تا اون شیشه پر بشه.

همچنین هر شیشه یک درب داره که رنگش یا زرده، یا قهوه‏‌ای یا قرمز. بعضی از این شیشه‌ها هم امتیاز اضافی دارن که بالای کارت نوشته شده و اگر این شیشه رو پر کنید در آخر بازی امتیاز بالای کارت رو هم می‏‌گیرید. هر بازیکنی که یک شیشه رو پر کنه، یک شیشه جدید از دسته کارت‌‏های باقی مانده که کنار صفحه بازی هستند و توی چند دسته تقسیم شدن برمی‏داره. تا اینجا فهمیدید؟

مریدان که با حالت عجیبی به او نگاه می‏‌کردند به نشانه تایید سری تکان دادند. پس Shem ادامه داد:

این سه دسته سکه رو می‏‌بینید؟ سکه‌‏های زرد، قرمز و قهوه‌‏ای. این ها رو بر اساس رنگ و بعد بر اساس ارزش از کم به زیاد مرتب می‌کنیم به شکلی که کم ارزش‏ترین سکه در هر دسته بالا باشه و با ارزش‏ترین سکه پایین باشه.

هر بازیکنی که یک شیشه رو پر کرد، بر اساس رنگ درب شیشه، سکه‏‌ی بالایی اون دسته رو برمی‌‏داره. مثلا اگر درب شیشه زرد باشه، بازیکن اولین سکه زرد رنگ رو برمی‌‏داره.

حالا چطور از این تاس‌‏ها جمع کنیم؟

۱۲ تا آدمک داریم، که به صورت مساوی بین بازیکن‏‌ها تقسیم می‏‌کنیم. اگر بازی دو نفره باشه هر بازیکن ۶ تا و اگر ۴ نفره باشه ۳ تا دریافت می‏کنه. در هر نوبت، بازیکن باید یکی از ادمک‌‏های خودش رو توی یکی از خونه‏‌های قهوه‏‌ای رنگ اطراف صفحه‌‏ی بازی قرار بده. بعد یکی از تقاطع‌‏های چسبیده به اون خونه رو انتخاب کنه. بعد باید یک عدد بین ۱ تا ۶ بگه و تمام تاس‌‏های مساوی با اون عدد رو از اون جهت برداره.

حالا با تاس‌‏هایی که برداشته، بدون توجه به عدد تاس‌‏ها، شروع می‏کنه به پر کردن شیشه‌‏های خودش، اگر تاسی اضافه اومد، میده به نفر سمت چپ خودش، حالا اون بازیکن می‏تونه با استفاده از این تاس‏ها شیشه‌‏های خودش رو پر کنه، اگر بازم تاسی اضافه اومد، میده به بغل دستی و به همین ترتیب تا زمانی که دیگه کسی نتونه تاس رو در شیشه خودش قرار بده یا اینکه تاس‏‌ها تموم بشن. حالا نوبت نفر بعدیه که ادمک خودش رو قرار بده. به همین سادگی!

مریدان انگشت به دهان به یکدیگر نگاه کردند…

Shem ادامه داد: وقتی که تمام ادمک‏‌ها گذاشته شدن، یک دور تمام میشه و دور دوم به همین ترتیب شروع میشه، یعنی یک بار دیگه صفحه رو از اول پر می‏‌کنیم و بازی می‏‌کنیم اما این بار نوبت به صورت پاد ساعت‏گرد هست. در آخر دو راند، امتیاز شماری انجام میشه:

ابتدا هر نوع سکه رو بررسی می‌‏کنیم، اگر از یک نوع سکه چیزی باقی مونده باشه، تمام سکه‏‌های باقی‏مانده از اون نوع رو می‏دیم به بازیکنی که بیشترین تعداد سکه از اون نوع رو داشته باشه. مثلا اگر ۳ سکه زرد باقی مونده، اون ۳ تا رو می‏دیم به بازیکنی که بیشترین سکه زرد رو داره. اگر چند نفر با هم مساوی بودن، بین اونها تقسیم می‏‌کنیم. اما این سکه‌‏ها فقط هر کدوم یک امتیاز داره.

  • هر بازیکن به ازای هر تاس همرنگ با کارت مخفی که ابتدای بازی گرفته، و در شیشه‏‌های کاملش قرار داره یک امتیاز می‏‌گیره
  • هر بازیکن امتیاز اضافی شیشه‌‏هایی که پر کرده و امتیاز اضافی دارن رو می‌‏گیره.
  • به ازای هر دو تاسی که توی شیشه‏‌های پر نشده مونده، یک امتیاز می‏‌گیرید.
  • هر شیشه با درب قرمز و زرد ۲ امتیاز و درب قهوه‏ای ۱ امتیاز داره.
  • بازیکن‏‌ها ارزش سکه‏‌هایی که جمع کردن رو جمع می‌‏زنن.

کسی که بیشترین امتیاز رو بگیره برنده ست!

و اینچنین بود که مریدان سر به ساحل گذاشتند و Shem Philips گویان در افق محو شدند…

Shem Philips که خود را تنها یافت، به Z-Man Games زنگ زد و قضیه را گفت، و آن‏ها هم استقبال کردند و این چنین بود که Noctiluca پا به عرصه ظهور گذاشت.

(این داستان زاده‏‌ی ذهن مشوش نویسنده بود و معلوم نیست که Shem Philips این بازی را از کجایش درآورده!)

 

زیبایی بصری

در حد عالی، کلا این تاس‏‌های رنگی هر بازی ای را جذاب می‏‌کنند، شما توی منچ هم به هر بازیکن یک تاس شفاف همرنگ مهره هایش بدهید از لحاظ بصری کلی جذاب می‏‌شود.

گیم‌‏پلی

قوانین ساده و راحت، و هدف مشخص. اما خطر AP زیاد (بیش از اندازه فکر کردن برای انتخاب حرکت) وجود دارد. شما در هر نوبت با کلی انتخاب روبرو هستید و اگر بخواهید بهترین حرکت ممکن را  انتخاب کنید که کمترین سود را به بقیه برساند و بیشترین سود را به شما، باید کلی فکر کنید. ولی اگر حوصله نداشته باشید یا بقیه حوصله‏‌ی فکر کردن شما را نداشته باشند، مجبورید به صورت هردمبیل بازی کنید.

 

قابلیت بازی مجدد

هر دور از این بازی دقیقا یک حس و حال به شما منتقل می‏کند و فرقی با بازی قبلی ندارد. یعنی از لحاظ تجربه‏‌ی بازی حس نمی‏‌کنید با یک تجربه جدید طرف هستید. در هر بار بازی هم شما دو راند بازی می‌کنید که دقیقا شبیه به هم هستند.

 

تم و تجربه‌ی بازی

تم بازی جدید و جذاب است. جمع‌آوری موجودات دریایی رنگارنگ و ریختن آنها در شیشه! از مغز مشوشی مثل Shem Philips بعید نیست از هر چیزی یک بازی در بیاورد. البته این بازی با دیگر بازی‌‏های این طراح فرق قابل توجهی دارد و انتزاعی‌طور است. اما تجربه‏‌ی جمع کردن تاس و پر کردن شیشه‌‏ها برای بازیکن‏‌ها جذاب است و وقتی بتوانند حرکت خوبی پیدا کنند حسابی ذوق زده می‏‌شوند. همچنین تا حدودی استراتژی در برداشتن شیشه‏‌ها و جمع کردن سکه وجود دارد. اینکه از روی شیشه‏‌هایی که یک بازیکن برمی‏‌دارد بفهمید هر بازیکن کدام کارت مخفی را داراست به شما کمک می‏‌کند بتوانید تاس‏‌های آن رنگ را زودتر جمع کنید تا به آن بازیکن نرسد. در کل با یک بازی سبک طرف هستیم که در عین سادگی، می‌‏تواند شما را به فکر کردن وادار کند و گاهی این فکر کردن ممکن است انقدر طولانی شود که بقیه صدایشان دربیاید!

 

برای چه کسانی مناسب است؟

برای جمع‌‏ها خانوادگی و کسانی که حوصله‌‏ی یک بازی سنگین ندارند ولی دوست دارند مقداری مغزشان را قلقلک دهند. البته می‌‏توان از آن به عنوان یک بازی به اصطلاح گیمرها Filler هم استفاده کرد، یعنی بازی‏‌هایی که قبل از شروع بازی سنگین اصلی و تا زمان رسیدن تمام بازیکنان می‌‏تواند افراد را سرگرم کند یا بازی‌ه‏ایی که بین دو بازی سنگین بازی می‌‏شود و یا بازی‏‌هایی که بعد از یک بازی سنگین برای کسانی که هنوز نایی برایشان باقی مانده مناسب باشد!

نیما مسقدی
نیما مسقدی

یه مهندس نرم افزار عاشق بازی کردن و طراحی بازی

ثبت دیدگاه

خوشحال می‌شوم که دیدگاه شما را در مورد مقاله‌ی ارائه شده بدانم.

ممنون می‌شوم در نگارش دیدگاه خود این نکته‌ها را در نظر بگیرید:

  • دیدگاه‌های توهین‌آمیز و ناشایست تایید نمی‌شوند.
  • دیدگاه‌های بی‌ارتباط به محتوای مقاله تایید نمی‌شوند.
  • لطفا از بخش دیدگاه برای مطرح کردن سوال‌های خود استفاده نکنید (به جای آن از دیسکورد رومیز استفاده کنید).

  1. Abolfazl200017 گفته؛
    14:03 1398/04/10

    خیلی زیبا بود
    هم بازی
    و هم مقاله
    اصلا متوجه نشدم کی مقاله رو تموم کردم
    موفق باشید

  2. یاشار گفته؛
    18:37 1398/04/11

    واااااااای، جذابیت بصری بازی یه طرف، جذابیت مقاله یه طرف… همیشه پیش خودم فکر میکردم آیا کسی هست که بتونه مثله امیر سلامتی رومیزیها رو به بازی علاقه مند کنه؟!

  3. محمدرضا رستمیانی گفته؛
    15:07 1398/04/12

    وای مقاله عالی بود تموم که شد دیدم چه کم بود برگشتم دیدم نههههه جادوی مقاله بود!!

  4. مسعود رضایی گفته؛
    00:52 1398/04/13

    خدا بگم چیکارت نکنه 😅🤣🤣🤣 جدی جدی داشت داستان باورم میشد
    البته حس میکردم که یهویی به این قوانین رسیدن خالی بندیه و خودت اضافه کردی ولی نمیدونستم کل داستان به تنهایی شوخیه 😅 واقعا خسته نباشی
    عالی بود

لینک کوتاه