سلام! شما دارین مجموعه نوشتههای « وای! چه باحاله!» رو میخونین. اینجا قراره کلی بازی به شما معرفی کنم؛ بگم چیهاش باحاله، کیا ممکنه خوششون بیاد و در آخر آیا میتونه جایزۀ «وای! چه باحاله!» رو از طرف من نصیب خودش کنه یا نه!
چیزهایی که مینویسم هم شاید مناسب اونایی باشه که گیک هستن و اینکارهن و هم به درد اونایی میخوره که صرفاً بردگیم رو دوس دارن. اسم اصلیش هم اینه: «وای! چه باحاله!، هوم! بد نیست!، اوم! راستش…!» میخواستم طولانیترین اسم مجموعه نقد بازی دنیا رو داشته باشه. اول هم نباشه لااقل تو رنک هست! میدونین که، رنک خیلی مهمه!!
یه سری بخش داره. تو هر بخشش جدا جدا در مورد چیزهای مختلفش میگم. میگم که کلا چیه، چیا توش داره، چه مدلیه، چیش باحاله، چیش نیست، به درد کیا میخوره، رنکش چنده، و سر آخر وای چه باحال هست واقعا یا نه؟ اینطوری میتونین، اگه حوصله ندارین، برین اون بخشی که میخواین رو بخونین.
امیدوارم که حال کنین. خوب، بزنین بریم!
«یا انجامش میدی، یا نمیدی؛ تلاش کردن معنی نداره!» مَستِر یُودا
ماجرا چیه؟
جنگ ستارگان، با ترجمۀ مرسوم همیشگی از فرانسهش، یا جنگهای ستارهای با ترجمۀ مستقیم ولی بیربط، یا جنگ بین کل کهکشان، جنگ خیر مطلق با شر مطلق با چنتا لکۀ کمرنگ خاکستری.
ممکنه شما عاشق دوآتیشۀ استاروارز باشین، تمام فیگوراشو داشته باشین و هان سولو رو هم روی گردنتون تَتو کرده باشین؛ ممکن هم هست بگین بابا خیلی آبکیه، هم موضوعش، هم شیمیِ بینِ کاراکتراش، هم جنگهاش، هم همه چیش! حرف و نظر در مورد این «ساگا» یا مجموعه فیلم به اندازۀ خود کاراکتراش سیاه و سفیده: یا عاشقشن، یا متنفرن! اما واقعاً خیلی کار سختیه اگه یه بار با علاقه یا با هر ضرب و زوری که شده این مجموعه رو دیده باشین و این دنیای پهناور از شخصیت و مکانهای مختلف، شما رو تحت تاثیر قرار نداده باشه. اینجا ماجرای جنگ ستارگانه؛ کل قصهش (حداقل شش قسمت اولش)، با همۀ عظمت و بزرگیش.
چیا داره توش؟
جعبههای بازیهای استاروارز معمولاً همیشه زیبای اندامن! هیکلی و تنومند. ربِلیون هم همینه. یه میز خیلی بزرگ میخواد. دو تیکه صفحۀ بازی، کلی کارت، یه عالمه توکن، صد و پنجاه و خوردی فیگور! که دوتاش دتاستار یا نابودگر سیاراته و یکیش هم دتاستار نیمهکاره یا در حال ساخت. میشه فقط یه ظرف تخمه گذاشت و نشست اینها رو تماشا کرد.
توش چه خبره؟
نبرد امپراتوری علیه شورشیان، یا همون امپایر علیه ربِلها. اگه استاروارز ندیدین، این بازی میتونه یه بخشِ خوبیش رو براتون جلوجلو تعریف کنه، یا همون اسپویل کنه [فارسی برامون نمونده بالاغیرتاً. هرچی رو فارسیشو بگیم باید به معادل خارجیش اشاره کنیم. این موضوع حالا «در این مقال نمیگنجد»، وگرنه سینه مالامال درد است …])
اگه فیلمهای استاروارز رو ندیده باشین، بازی تقابل یا بیشتر قایمموشکبازی دو تا قدرت توی یه دنیای علمی تخیلیِ فضاییه. ولی اگه دیده باشین، تازه خیلی از کارهایی که میکنین و اتفاقایی که میفته معنی میده. ربِلها یه پایگاه مخفی دارن و اگه بتونن تا آخر بازی مخفی نگهش دارن یا که امپراتوری نابودش نکنه، برندۀ بازی میشن. ازونطرف امپراتوری دربهدر دنبال اینه ببینه تو این کهکشان به این بزرگی، پایگاه ربِلها تو کدوم سیاره پنهون شده، پیداش کنه، و نابودش کنه.
چه جوری؟
بازی که شروع میشه، از میون سی و خوردهای سیارهای که موجوده، ربِلها یکیرو به انتخاب خودشون برمیدارن، و اون میشه پایگاه مخفیشون. دو تا سیاره دیگه هم دارن با حدود ده پونزدهتایی نیرو. ظاهرن بد نیست. اما امپریالها شیش تا سیاره دارن، که یه سریشون مال خودشونه و یه سریشون رو به زور تحت کنترل در آوردن، با حدود سی چهلتا نیرو، که یکیشون یه دونه دتاستار کامله (که میزنه یه سیاره رو میپکونه!) تهِ نامردی! یعنی بازی که شروع میشه، ربِل که باشی، سکته رو زدی! چون به هیچ وجه منالوجوه توی جنگ رودررو شانسی نداری! نیروهای امپراتوری تقریباً همه جا هستن، شاید با یه حرکتِ حسابشده یا حتی تصادفی بیان بریزن توی سیارهای که پایگاه مخفیتو زدی و معمولاً انقدری قدرتمند هستن که کارِت رو یکسره کنن!
اما دقیقاً نکته همینجاست که این آنبالانسی ظاهری، این نامساوی بودن قدرت دو تیم، که خیلی با تِم بازی هم همخونی داره، فقط توی ظاهر قضیهست. مگه اینکه ربِلها خیلی بد بازی کنن، به این سادگی نمیشه فهمید توی کدوم سیاره قایم شدن. تعداد سیارات زیاده، و ربِلها کلی حقه توی آستینشون دارن. و تازه بازی تا ابد ادامه نداره و هر راند که میگذره، ربِلها یک یا چند مرحله به پیروزی نزدیک میشن.
اول بازی هر سَمتی چهارتا هیرو، یه تعداد کارت ماموریت (یا میشِن کارت) و یه سری کارت دیگه هم داره. باهاشون چنتا کار میشه کرد: میتونیم انتخاب کنیم هیروها رو به ماموریت بفرستیم، یا نگهشون داریم که باهاشون جلوی ماموریت هیروهای دشمن رو بگیریم، یا حتی نیروهای خودمون رو روی نقشه جابهجا کنیم. این قسمتِ شروع هر راند واقعاً یکی از کلیدیترین بخشهای بازیه؛ اینکه کیو برای کدوم ماموریت بفرستیم که شانسش برای موفقیت توی اون ماموریت بیشتر باشه، کیا بمونن برای جابهجایی نیروها که سیارات بیشتری رو کنترل کنیم، یا که تصمیم بگیریم بریم نیروهای دشمن رو جاهایی که ضعیفترن نابود کنیم، حقه بزنیم و کلک سوار کنیم و … و البته اینکه کیا رو نگه داریم که تلاش کنیم باهاشون جلوی ماموریتهای دشمن رو بگیریم.
ماموریتها تنوع خیلی زیادی دارن، که تا حدود زیادی به اتفاقات فیلمهای استاروارز اشاره مستقیم میکنن. (این یه اخطاره! اگه فیلمهارو ندیدین و میخواین ببینین، این پاراگراف رو بهتره بیخیال شین! چون توش اشارههای کوچیکی به ماجراهای فیلم داره) ایمپریالها میتونن خصوصاً با دارت وِیدِر هیروهای ربِل رو دستگیر کنن، بعد سعی کنن ازشون اعتراف بگیرن، بعد مجبورشون کنن که ببینن سیارهشون رو یه دتاستار نابود میکنه، ازون طرف ربِلها با پرنسس لیا میتونن نقشه دتاستار رو بدزدن که بتونن نابودش کنن، اما ایمپریالها میتونن پَسِش بگیرن. ربِلها میتونن با مانماتما برن با سیارههای بیشتری متحد بشن. امپراتور پَلپَتین میتونه یه هیروی ربِل رو به سَمتِ تاریکی بکشونه و از چنگ ربِلها در بیاره یا هانسولو رو توی محفظۀ کربنی منجمد کنه. اما ربِلها میتونن با اوبیوان کِنوبی هیروهاشونو نجات بدن تا دوباره توی ماموریتهای دیگه ازشون استفاده کنن و … مختون سوت میکشه از تعداد کارهایی که میشه تو این بازی کرد و اکثرشون شما رو یاد صحنۀ خاصی از فیلم میندازه.
آخر هر راند، یه سری اتفاق میفته. از جمله اینکه سیاراتی که تحت کنترلمون هستن برامون نیرو تولید میکنن، که البته ممکنه طول بکشه تا به دستمون برسه. در نهایت هم یه هیرو هم به جمع هیروهامون اضافه میشه و بیشتر به هر دو طرف اجازۀ مانور میده.
چیش باحاله؟
استرس!! استرس! یعنی چه اینور باشی چه اونور، اونقدر هیجان بالاست که ممکنه یه بخش زیادی از بازی رو سرپا بازی کنی و اصلاً نفهمی.
وقتی ربِل بازی میکنی، مدام استرس داری که پایگاهت لو نره؛ نکنه حریفت نیروهاشو ببره سمتش، چی کار کنیم نفهمه، چطوری یه جا سرگرمش کنیم که زمان بگذره … ازونطرف، وقتی ایمپریال بازی میکنی، ظاهرش اینه که یه عالمه نیرو داری و خیلی قویتری و اینها. ولی در واقع نزدیک بیست و خوردهای سیارهست که باید بگردی تا پایگاه رو پیدا کنی. برای اینکه بتونی بگردی باید بتونی نیروهاتو تکون بدی. برای اینکه تکونشون بدی، باید توی اون سیستم فضایی هیرویی از نیروهای تو وجود نداشته باشه، چون اگه باشه، قانون بازی این اجازه رو نمیده که نیروهای اون سیستم رو حرکت بدی. اصلاً این خودش میشه یکی از استراتژیهای اصلی ربِلها، که مدام جایی که نیروهای اصلی ایمپریالها هستن یه بامبولی سوار کنن، که اونها هم بخوان خنثیش کنن، در نتیجه هیروشون رو به اون سیستم میفرستن، که در نتیجه سرآخر توی اون سیستم یه هیرو هست و نمیشه نیروهای اون منطقه رو جابهجا کرد. تازه برای جابهجا کردن نیاز به نیروهای هواییای داریم که انقدری ظرفیت داشته باشن که بتونن زمینیها رو جابهجا کنن. بماند که هر هیرویی که برای جابهجایی یا خنثی کردن ماموریت دشمن استفاده یشه به این معنیه که یه هیروی کمتر برای انجام ماموریتها در اختیار داریم. این تنشی که این وسط برای کنترل کردن همۀ اینها به وجود میاد، جذابترین فاکتور این بازیه.
فیگورهای بازی، خصوصاً مالِ ایمپریالها واقعاً قشنگن. از همه شاید جذابتر دتاستار نیمهکارهست، که در واقع در حال ساخته و چند راند بعد تبدیل به یه دتاستار کامل میشه و میتونه با یه شلیک یه سیاره رو کلاً نابود کنه.
چیش معمولیه؟
از همه واضحتر شکل هیروهاشه. توی این بازی که این همه زحمت و هزینه شده و برای هر یه نیرو یه فیگور طراحی شده، استَند بودنِ هیروهاش یه کم توی ذوق میزنه (یعنی شکلِ یه مقوایی که روی پلاستیک سوار میشه و عکس اون هیرو روشه). البته معلومه که طراحاش دلایل قانعکنندهای داشتن؛ مثل واضحتر بودن ویژگیهای هیروها موقع بازی و روونتر شدن بازی. منتها شاید دلیل اصلیتر، بازی استاروارزِ دیگه از همین شرکت فَنتَسی فِلایته، که تقریباً برای تمام این هیروها جداگانه پَک فیگور داره، یعنی میشه دونه دونه پول داد و خرید. البته همین وسط، یه چیز خیلی باحال که داره اینه که استندِ هیروهای ربِل، دورش برش گرد داره و برشِ هیروهای امپراتوری به صورت شکستهست که تشخیصشون رو خیلی سریع و راحت کرده و خیلی هوشمندانهست.
دیگه اینکه بعضی فیگورهای ربِل اگه کسی نگه برامون خیلی متوجه نمیشیم چیه، کدوموریه، سروتهه الان؟! خلاصه اینکه یه تمایز واضح کیفی بین فیگورهای ربِل و امپایر هست.
و البته چیزی که خیلیها در موردش مینالن، و شاید منتظر بودین توی بخش «چیش رو مخه؟» باشه، که نیست، قسمت جنگشه. جنگ چیزی نیست که مدام پیش بیاد توی بازی. اما وقتی که پیش میاد میتونه قشنگ جلوی ریتم بازی رو بگیره. جنگ این مدلیه که هر نیرویی که توی مبارزهست، یه زوری داره که با تاس رنگ خودش مشخص میشه. مجموع زور نیروهامون رو جمع میزنیم، و به همون اندازه تاس میریزیم، بعد میتونیم با کارتهای جنگ (یا همون کامبت کارت)، یه مقدار شرایط رو تغییر بدیم و به نفع خودمون کنیم. تازه همۀ اینها باید یه بار برای جنگهای هوایی انجام بشه، یه بار هم برای جنگهای زمینی. بعد اگه کسی زنده موند، دوباره ازسر. البته تهِ هر راند جنگیدن، هرکسی میتونه عقب نشینی کنه. منتها باید نیروهای هواییای که میتونن بقیه رو حمل کنن وجود داشته باشه. و گاهی پیش میاد که بخاطر نبودشون، نمیشه عقبنشینی کرد، و نتیجۀ جنگ هم تاحدود زیادی مشخصه، شکست میخوریم و همۀ نیروهامون نابود میشن، اما باید تاس ریخت و تاس ریخت و تاس ریخت، تا جنگ تموم بشه. ولی بطور کلی، خیلی مواقع، جنگ هم جذاب و تنشزا میتونه باشه و گاهی یه تاس خوب – یا بد – میتونه کل شرایط رو عوض کنه و همه رو به هیجان بیاره.
نکتۀ آخری که میشه بهش اشاره کرد، اینه که کاش چهارنفرۀ این بازی هم اندازۀ دونفرهش خوب کار میکرد. ولی این بازی با اینکه این همه ماجرا و پیچیدگی داره و میتونست یه بازی چهارنفرۀ درست حسابی باشه، یه بازی کاملاً دونفرهست. و چهارنفرهش، چه ورژن پیشنهادی خودِ بازی که تقسیم وظایف کرده، و چه ورژن دو نفر دو نفرۀ مشورتی، فقط زمان بازی رو بیدلیل طولانیتر میکنه.
چیش رو مخه؟
کار سختیه در مورد این بازی که همهچیش خیلی خوب کار میکنه چیزی توی این بخش نوشت. ولی بیشترین چیزی که میتونه آزاردهنده باشه، زمانِ خیلی طولانی بازیه. خصوصاً اگه ربِلها قرار باشه بازی رو ببرن، باید رسماً زمان بازی که بین ده تا چهارده رانده حدوداً، بگذره، که جنگها و چینش اول هر راندِ هیروها میتونه خیلی بازی رو کشدارتر از قبل کنه.
کی بازی کنه حال میکنه؟
قطعاً و یقیناً هر کسی که استاروارز دیده و دوس داره و حوصلۀ بازی طولانی رو هم البته داره. این بازی مخاطب هدفش این گروهه، و اصلاً هم ناامیدشون نمیکنه. در عین حال هرکسی که فاز تعقیب و گریز و تنشِ موش و گربه بازی رو دوس داره، شاید اگه حتی خیلی متوجه تم بازی نشه، ولی از سیستم بازی قطعاً لذت میبره.
بازی پر از قوانین ریز و درشته و واقعاً رولبوکهای بازی همۀ سوءتفاهمها رو نمیتونه برطرف کنه. در عین حال کسایی که خیلی کند بازی میکنن ممکنه واقعاً حوصلۀ رقیبشون رو سر ببرن، چون میشه حقیقتاً به هزار گزینۀ ممکن فکر کرد.
وای! چه باحاله! یا نه؟
من خیلی طرفدار هیولاهای دو نفره نیستم؛ بازیهایی که خیلی بزرگ و گستردهن ولی فقط دونفرهن. در نتیجه اولش اصلاً تصور نمیکردم استاروارز اون هم دو نفره بتونه انقدر جذاب باشه. و برای همین هم چهار نفره تستش کردیم. و فهمیدم چه اشتباه بزرگی میکردم و یه گارگانتوای دونفره هم میتونه خیلی خیلی تجربۀ لذتبخشی باشه. تنها نکتۀ منفی من در مورد این بازی زمان طولانیشه، که شاید میشد کاریش کرد یه مقدار کوتاهتر باشه. وگرنه قطعاً، بدون شک، این استاروارز ربِلیون حتماً وای! چه باحاله!
[madamak]
دست شما درد نکنه که واسه بازیهای رنک بالا نقد میزارین به نظرم این بازی واسه کسایی که مثل من حتی از تم استاروار بدشونم میاد خیلی جذابه