مقدمه
هر چند سال یکبار، بازیای منتشر میشه که بر پایه یک ایده جدید ساخته شده. به محض اینکه بازی رو باز میکنیم، متوجه میشیم فرآیند طراحی بازی چی بوده؛ طراح ایده به ذهنش رسیده، برای تبدیل اون ایده به یک بازی قابل انجام کوتاهترین مسیر ممکن رو پیش رفته، و در نهایت محصولی منتشر شده که به سادهترین شکل ممکن، یک ایده جدید رو به دنیای بازیهای رومیزی تزریق کرده. شاید از این بازیها بشه به Dominion و ایده Deck Building (ساخت دسته کارت)، Orléans و ایده Bag Building (ساخت محتویات کیسه)، Mystic Vale و ایده Card Building (ساخت محتویات یک کارت) اشاره کرد. بازی که امروز قراره راجع بهش حرف بزنم، یکی از این بازیهاست با ایده Dice Building (ساخت تاس).
تو این گرمای تاسْپزون…
در بازی Dice Forge بازیکنها در نقش قهرمانانی در دنیای فانتزی بازی میکنن، که قراره با تحت تاثیر قرار دادن خدایان برای خودشون در عرش کبریایی جایگاهی دست و پا کنن. فضای فانتزی که راجع بهش صحبت میکنم به غایت آشناست و منطقا منظور از «جایگاهی دست و پا کنن» یعنی کسی که بیشترین امتیاز رو جمع کنه. بازی Dice Forge بر محوریت یک ایدهست؛ ساخت تاس. به این معنی که در طول زمان بازی، شما تاسهایی در اختیار دارید و میتونید وجوه مختلف این تاسها رو بر اساس برنامهریزی و استراتژیای که برای خودتون ریختین تغییر بدین.
چالش اول؛ وجوه تاس رو تغییر بدیم یعنی چی؟
شاید این ایده نو و جدیدی نباشه، ولی موضوع اینه اگر هم کسی این ایده به ذهنش رسیده باشه، در مرحله اول با این چالش روبرو بوده که «چطور ساختن یک تاس رو پیاده کنم؟» کاری که در بازی Dice Forge با موفقیت انجام شده. در این بازی هر بازیکن دو عدد تاس داره، تاسهایی که از لحاظ سایز میشه گفت تاسهای بزرگی هستن ولی در عین حال اونقدر بزرگ نیستن که مفهوم «تاس ریختن» رو پیچیده کنه. وجوه این تاسها خاصیتی شبیه به مهرههای Lego داره و هر وجهش به صورت جداگانه از تاس جدا میشه. صفحهای از این مهرههای لگو مانند، در وسط میز هست و بازیکنها با خرید و جایگزین کردن این قطعات با وجوه ابتدایی تاسهاشون، در بازی پیشرفت میکنن.
شاید با توجه به توضیحاتی که گفته شد، مهمترین سوالی که پیش میاد این باشه که «خب، حالا این چیزهای عجیبی که میگی کیفیتش خوب هست؟» من قبول دارم که در چنین بازیای، که از اون دست بازیهاست که داره از دور با یک ترفند جدید به مخاطب چشمک میزنه، کیفیت اجزای تولیدی بازی خیلی اهمیت پیدا میکنه. شاید موفقیت پیادهسازی یک ایده اینچنینی در موفقیت ساخت قطعات آبرومند نهفته باشه. باید بگم که بازی Dice Forge از این چالش سربلند بیرون آمده و شما با بازیای روبرو میشین، که زیر و بم تولید چنین تاسهای رو کاملا بررسی کرده و کار «تعویض وجه» در طول بازی رو به شیکترین و سادهترین شکل ممکن پیاده کرده. فقط اگه ناخنهاتون کوتاه باشه حتما یک کاردی، ناخونگیری چیزی لازم خواهید داشت…
چالش دوم؛ ایده رو فهمیدیم، بازی چیه؟
وقتی چنین ایدهای در ذهن یک طراح بازی شکل میگیره، این شخص با یک دو راهی اخلاقی روبرو میشه؛ الف) این ایده را به نحوی ساده به دنیای بازی عرضه کنم. ب) هیچکدام.
حالا توضیح میدم هیچکدام به کدام دامها اشاره داره. در گزینه اول، هم برای سنجیدن ایده به غلیظترین شکل ممکن، هم برای سادهکردن ارتباط مخاطب با این ایده، طراح هسته اصلی بازی رو بر پایه ایدهی مذکور قرار میده و بعد لباس ساده و آشنایی از «بازی» رو به تن این هسته میکنه. این باعث میشه که مخاطب به سادگی بتونه با یک پدیده جدید مواجه بشه، چرا که بقیه جلوههای بازی براش آشناست. هسته بازی که یک مفهوم نو هست بصورت ایزوله محک میخوره، و در نهایت این بازی مثل یک هدیه به صنعت بازیهای رومیزی میشه و از اون به بعد طراحان بازی یک ابزار بیشتر برای شکلدادن به خلاقیتها و بازیهاشون خواهند داشت. در گزینه دوم، هیچکدام.
بازی Dice Forge به نظر من یکی از موفقترین گزینههای پیادهسازی گزینه اول هست. در این بازی هر بازیکن دو عدد تاس شش وجهی داره که در هر وجه از این تاسها، علامتهایی مثل طلا، سنگ خورشید، سنگ ماه و امتیاز کشیده شده. در هر نوبت از بازی، همه بازیکنها تاسهاشون رو میریزن و منابعی که روی تاسهای ریختهشده هست رو کسب میکنن. حالا با این منابع میتونین وجوه جدیدتری بخرین و به تاسهاتون اضافه کنین، که شانس بدست آوردن منابع بهتر رو براتون بیشتر میکنه. یا میتونین کارتهای بازی رو بخرین که هم کلی بهتون امتیاز میده، هم ویژگیهای جالبی براتون داره.
کل بازی تشکیل شده از سه ویژگی دوستداشتنیه. ۱) مدیریت منابع خیلی ساده که با شانس درهم تنیده است. ۲) وجود کارتهای هیجانانگیز با تعداد محدود باعث رقابت تنگاتنگ برای خریدشون میشه. ۳) ساختن تاس که آدم براش خیلی ذوق داره و به همین علت هست که بازی به شما این اجازه رو میده که در ابتدای نوبت هر کسی، شما هم تاسهای قشنگتون رو بریزین و ذوق کنین. این تعدد ریختهشدن تاسها تا حد خوبی قسمت رو اعصاب «شانسی بودن» رو حل میکنه.
بازی فوقالعاده ساده، در عین حال خلاقانه، کوتاه و جذاب که اگه روی میز پهنش کنین قطعا توجه همه رو به خودش جلب میکنه و از خیلی نظرها میتونه برای طراحان بازی پر از درس باشه. به شدت این بازی رو پیشنهاد میکنم.
این بازی عالیست
و نکته دیگه اینکه تمام ناشرین باید از طرز ساخت جعبه بازی و قراردادن محل مناسب برای جمع آوری بازی یاد بگیرند.
واقعا خیلی تلاش کرده برای رسیدن به یک جعبه کاربردی، البته که هنوز هم بنظرم به نتیجهای که باید میرسیده نرسیده، ولی هنوز نسبت به استانداردی که در بازیهای دیگه وجود داره یک سر و گردن بالاتره
واقعا اوه مای گاد… دم طراحش گرم. حالا دیگه دردسر اضافه کردن تاس به بازی رو نداریم.(کمتر داریم)
سلام خسته نباشید
من دستورالعمل این بازیو دارم فقط ترجمه نشده اس
بعد میخواستم ببینم شما میتونین واسم توضیح بدین قوانینشو و طرز بازیشو ؟
خیلی ممنونم