مقدمه
برای خیلی از ماها آشناییمون با بازیهای رومیزی با بازی مونوپولی بوده. شاید به همین خاطر بازیهای تجارتی و پولی تو قلبمون جایگاه ویژهای دارن. هرچقدر هم در بازیهای اروپایی امتیاز جمع کنیم یا در بازیهای همکاری با همدیگه همدلی کنیم، نهایتا بازیای که برندهاش رو بیشترین میزان پول هر بازیکن تعیین میکنه یک سر و گردن راحتتر از بقیه بازیها تو کَتمون میره. یکی از بدیهای بازیهای تجارتی، اینه که باید حداقل سه نفر باشید. تازه سه نفره هم اونقدر معنی نمیده چون نهایتا دو نفر اگه با هم دستبهیکی کنن و با نفر سوم معامله نکنن، راهی برای مبارزه باقی نمیمونه، پس میشه گفت حداقل چهار نفر باید باشید. چهارم که برادر پنجه و اگه آدم قرار باشه پنج نفر جور کنه که دیگه شش یا هفت نفر جور کردن کاری نداره. حالا بیا بگرد بازی تجارتی هفت نفره پیدا کن!
بازیای که امروز قراره راجع بهش صحبت کنم، یک بازی در سبک تجارت، برای دو نفره! یعنی چی؟ خب اینجوری که نمیشه اگه قرار باشه دو نفر با هم کنار بیان چون مستقیما دارن با هم رقابت میکنن دلیلی نداره که مبادلهای صورت بگیره. بعله، فکر میکنم سباستین پوچُن (Sébastien Pauchon) طراح بازی جایپور هم با همین چالش روبرو شده و تونسته با طراحی یک بازی بسیار هوشمندانه، به صورت غیر مستقیم یک بازی مبادلهای دونفره طراحی کنه.
جایپور؛ شهر صورتی
جایپور، مرکز ایالت راجستان (ایالت پادشاهان)، یکی از مراکز مهم گردشگری در هندوستان است. این شهر به خاطر ساختمانهای متعدد صورتیرنگش، به شهر صورتی معروفشده. در بازی جایپور، بازیکنها در نقش فروشندگان بازار جایپور بازی میکنند. هدف بازی رسیدن به مقام فروشندهبرتر و دریافت نامه دعوت به صحن ماهاراجه است. ماهاراجه سه روز فرصت داده تا مرحله فینال رقابت فروشندهها به پایان برسه و برنده نهایی به دربار دعوت بشه.
بازی در سه راند متوالی بازی میشه و در پایان هر راند،کسی که بیشترین پول رو با فروش محصولات مختلف جمع کرده باشه، برندهی اون راند (یا روز) میشه و یک «ژتون فروشنده برتر» میگیره. هدف بازی بدست آوردن دو عدد از این سه «ژتون فروشنده برتر» است. در طول بازی چیکار میکنیم؟
کل اجزای بازی، یک دسته کارت و یک مشت ژتونه، همین! کارتهای بازی هم محصولات مختلفی هستن که شما میتونین در بازار به مشتریها بفروشید. محصولات سادهتر شامل چرم، ادویه و پارچه و محصولات درجه بالاتر، شامل الماس، طلا و نقره هستند. کارت دیگهای که تو بازی پیدا میشه کارت شتر هست. بازیکنها کارتهای محصولاتشون رو تو دستشون نگه میدارن و کارتهای شتر رو جلوی خودشون روی میز. ژتونهای بازی هم مربوط به همین محصولات هستن که روی میز در کناری میچینیمشون. این ژتونها مشتریهای بازار هستن و به ترتیبی چیده میشه که اعداد روی اونها از زیاد به کم باشه. بقیه کارتها رو میذاریم کنار و پنج کارت از روی اونها میچینیم وسط میز.
بازی خیلی سادهست، هر بازیکن در نوبتش چهار تا گزینه داره. اولین گزینه که سادهترین کار بازیه، فروختن محصوله. شما هر چند عدد از کارت هر نوعی از محصولات رو بدین، همون تعداد از ژتونهای مشتریان اون محصول برمیدارید. خب این خیلی وسوسه کنندهست چون در تئوری، شما میتونین با یک حرکت همه ژتونهای یک محصول رو بردارید.
گزینه بعدی اینه که یک کارت از کارتهای بازار (پنج کارتی که وسط هست) بخرید. این کار خیلی لوسه، چرا که فقط یک کارت گیرتون میاد. گزینه بعدی اینه که هر چند کارت که میخواید از وسط بردارید. که منطقا این کار هیجان انگیزتریه. ولی در این حالت باید جای اون کارتها رو خودتون پر کنید و اینجاست که میتونید برای پر کردن اون جاها از شترهاتون استفاده کنید. و در گزینه آخر میتونید همه شترهای وسط رو بردارید که بهتون کمک میکنه در آینده بتونید کارتهای بیشتری رو با شتر جابجا کنید.
ژتونهایی هم برای زمانهایی که بیشتر از سه کارت بفروشین به عنوان جایزه وجود داره که همیشه باعث میشه فکر کنین «الان نه، یه نوبت دیگه»!
تجربه صورتی
اگه تونسته باشم خوب توضیح بدم، در این بازی تنها جایی که کارت ها از چرخه بازی خارج میشه، طی فروختن کارتهای محصوله. به این معنی که هر کار دیگری که انجام بدین، به چرخه کارتهای بازی برمیگرده و بازیکن مقابل میتونه از اونها استفاده کنه. درسته که شما مستقیما با بازیکن رقیب معامله نمیکنین، ولی وقتی با کارتهای وسط زمین معامله میکنین که رقیب بهشون دسترسی داره، عملا به صورت غیر مستقیم دارین با بازیکن مقابل معامله میکنین و چیزی که در هر نوبت بهش فکر میکنین اینه که «آیا برای من میارزه که همه شترهام رو خرج کنم و این همه کارتهای خوب بگیرم؟ اخه اینجوری همه این شتر ها میوفته دست اون و خیلی خوش به حالش میشه. هوم…»
بازی فوقالعاده ساده، اجزای بازی فقط یک دسته کارت و یک مشت ژتونه، کل بازی هم بیشتر از نیم ساعت طول نمیکشه. ولی چقدر فکر میبره… چقدر استراتژی داره. لحظهای که چهار کارت الماس جمع کردین و یک کارت الماس دیگه وسط روی میز هست باعث میشه حرص بخورین، به زمین و زمان فحش بدین و نهایتا ندونین که آیا فرصت میشه که یک الماس دیگه بردارین یا الان آخرین مهلت فروختن الماسهاست. و قطعا که کارت الماس رو برمیدارین و قطعا که حریفتون قبل از شما کارتهای الماس خودش رو میفروشه و قطعا که شما تا آخر عمر به خودتون لگد میزنین.
من جایپور رو بازی کردم بازی خوب و ساده ایه ولی به شدت حرص درآر و اعصاب خوردکنه. البته نه موقعی که حال حریف رو می گیری. منم این بازی رو پیشنهاد می کنم ولی خب حتما بعضی افراد مثل خود من از درگیری روانیش خوششون نمیاد.
باسلام
بازی خیلی خوبیه من بازی کردم
و خیلی دلم میخاد یه دونشو داشته باشم
چون خیلی جمع و جوره و خیلی زود و راحت میشه در عرض نیم ساعت چند دست بازی کزد و لذت برد
و چون دو نفره و خیلی سادست همه مجذوبش میشن و زود یاد میگیرن و باهات بازی میکنن
این مشکل و نداره که بخاد خیلی وقت صرف کنی تا چنتا ادم پایه که بازی و بلد باشن باهات بشینن و بازی کنن
اینجا میتونین بازی آنلاینش رو تجربه کنین:
https://en.boardgamearena.com/#!gamepanel?game=jaipur
اینجا میشه بازی جایپور رو آنلاین تجربه کرد: https://en.boardgamearena.com/#!gamepanel?game=jaipur