دفترچهی بازی رومیزی اتنوس Ethnos با این جملات کوبنده شروع میشه: «در سرزمین دوردست اتنوس، دورانی نو در حال آغاز است. غبار خاکستری دورانِ قدیم از شش سرزمین این قلمرو زدوده شده و دوازده قبیلهی مدعی نیز چونان گردی در باد پراکنده شدهاند… آیا تو آن هوشمندی و تعقل لازم برای تبدیل شدن به ارباب اتنوس، و رقم زدن طلیعهای نوین در دورهی طلایی این سرزمین را دارا هستی؟» این شروع حماسی در کنار اسم Paolo Mori (طراح بنام بازیهایی مثل لیبرتالیا) و John Howe (اسطورهی تصویرسازی) و عنوان CMON (ناشر معروف) روی جعبهی بازی، این تصور رو به وجود میاره که با یه بازی اپیک و پر از مینیاتور طرفیم که قراره حداقل ۳ ساعت طول بکشه و کلی هم تاس براش ریخته بشه… و خب اصلا اینطور نیست! اتنوس بازی فوقالعادهای هست، ولی نه اون بازی فوقالعادهای که به نظر میاد باید باشه، بلکه یک بازی خانوادگیِ فوقالعاده! شاهدش هم رتبهی ۴۰ بودنش در فهرست بازیهای خانوادگی بردگیم گیکه، در کنار کینگدامینو و باقی دوستان!
اگه بخام خیلی سریع اتنوس رو براتون توصیف کنم میتونم بگم که تصور کنین تیکت تو راید به روش قلمروگیری و با تم فانتزی بازی بشه: اتنوس یک بردگیم کارت-محور برای ۲ تا ۶ نفره که در دنیای فانتزی و سرزمین خیالی اتنوس میگذره، و بازیکنا در اون تلاش میکنن تا با جمعآوری و بازی کردن کارتهای نیروهاشون، در ۳ دوران متوالیِ بازی، بیشترین قلمرو رو در طول بازی به دست بیارن و در عین حال سعی میکنن در هر قلمرو، بیشترین تعداد نیرو رو نسبت به رقبا داشته باشن.
توی این بازی، در هر نوبت یا میتونین یک کارت بردارین (یارکشی) و یا یک دسته کارت از دستتون بازی کنین(تشکیل گروهان). و اتفاق هیجانانگیز بازی در همین بخش تشکیل گروهان رخ میده که برای توضیحش یکم باید برگردم عقب… در جعبهی اتنوس، کارتهای مربوط به ۱۲ نژاد مختلف وجود دارن؛ از اورک و دورف و ویزارد گرفته تا ترول و اِلف و اسکلت! قبل از شروع بازی، ۶ نژاد از این دوازده نژاد، به شکل تصادفی انتخاب میشن و بازی فقط با اونها انجام میشه! که یجورایی معنیش میشه که این بازی رو به ۹۲۴ حالت ممکن میشه شروع کرد! باز برگردیم جلو… برای بازی کردن کارت از دستتون یا باید کارتهایی با یک نژاد رو بازی کنین (مثلا ۳ کارت دورف) یا کارتهایی از یک رنگ (مثلا ۳ کارت قرمز بدون توجه به نژادشون). حالا اینکه چه کارتهایی رو بازی میکنین و ستِ رنگ جور کردین یا ستِ نژاد اصلا مهم نیست! مهم اینه که کدوم کارتو به عنوان فرماندهی گروهان انتخاب کردین! خب چرا انتخاب فرمانده مهمه؟ به دو دلیل خیلی ساده: اولیش اینکه رنگ کارت فرمانده نشون میده که توی کدوم قلمروی بازی میخاین یکی از نشونهاتون رو قرار بدین، دوم اینکه با توجه به اینکه هر نژاد یه قابلیتی داره، فقط قابلیت فرمانده اعمال میشه!
یکی از زیباییهای این بازی، از منظر دیزاین، تنوعی هست که در قابلیتهای هرکدوم از نژادها وجود داره: مثلا اگه یه ویزارد فرماندهی گروهانتون باشه به شما اجازه میده که در انتهای نوبتتون، به تعداد کارتهای گروهانتون، کارت بکشید. یا اگه یه قنطورس (موجودی با بالاتنهی انسان و پایین تنهی اسب) فرمانده باشه، بعدش میتونین بلافاصله یه گروهان دیگه بازی کنین. یا فرماندهی الف به شما اجازه میده به تعداد کارتهای گروهانی که بازی کردین، کارت توی دستتون نگه دارین (و این قابلیت وقتی اهمیتش معلوم میشه که بدونین که بعد از بازی کردن یه گروهان، باید بقیهی کارتهای باقی مونده تو دستتون رو بسوزونین و به رقباتون اجازه بدین که اونها رو بردارن!). هر قابلیت هر نژادی توی این بازی شدیدا وسوسهانگیز و کارآمده و باعث میشه مجبور بشین تا تصمیمات سختی رو بگیرین: اینکه کدوم قابلیت الان به کارتون میاد یه طرف، اینکه چه رنگی رو الان لازم دارین یه طرف دیگه و اینکه اصولا کدوم کارتها رو بازی کنین و کدوم کارتهای نازنین رو به کفِ بیلیاقت رقبا بسپرین هم یه طرف دیگری اصلا!
یکی دیگه از ویژگیهای جالب این بازی، که باز هم خیلی حس تیکت تو رایدی داره، سیستم امتیازگیریه. دو روش برای کسب امتیاز در بازی هست که هردو در پایان دورههای بازی حساب میشه: یکی امتیاز قلمروهایی که بازیکن در اونها قدرت بیشتری داره یا همون Area Majority و دیگری امتیاز گروهانهایی که در اون دوره بازی کرده؛ هرچی تعداد کارتهای بازی شده برای یک گروهان بیشتر باشه امتیازش هم بیشتر میشه. نتیجتا در طول بازی تصمیمگیری بین این دوتا هم به تصمیمات بازیکن اضافه میشه، چون بازی کردن کارت بیشتر یعنی امتیاز بیشتر برای گروهان، ولی از طرفی هم یعنی فدا کردن کلی کارت برای فقط یک قلمرو!
اما چرا این بازی خانودگی حساب میشه؟ به چند دلیل: یکیش اینکه این بازی واقعا یاد دادنش کار چند دقیقه است، و بعد از یکی دو راند اول، همه دستشون میاد که دیگه باید چیکار کنن و قضیه چیه. یکی دیگش اینکه شانس حضور نسبتا خوبی توی بازی داره، ولی در عین حال اصلا هم آزاردهنده نیست، چون میشه مدیریتش کرد، و این باعث میشه بازی برای آدمهای مختلف، از گیمر تا غیرگیمر، جذاب باشه. از طرف دیگه بازی در بخش کارت کشیدنش، یه وجه ریسکی و Push your luck طوری داره که واقعا جذابه: مثلا توی پشتهی کارتهای بازی، سه تا کارت اژدها هستن که به محض رو شدن سومیش، اون دورهی بازی درجا تموم میشه. و اینجا طمع و حرص و ولع خاصی در بازیکنا به وجود میاد و باعث میشه که با دستانی لرزان، ریسک کنن و یک کارت دیگه از پشتهی کارتها بکشن، به امید اینکه یه اِلف بنفش درآد، که دریغا حسرت و ظاهر شدن یک اژدهای سرخ و آتشین و خوش بر و رو به قلم استاد بزرگ جان هُو!
اتنوس کلی ویژگی برای «یک بازی Gateway مناسب بودن» رو داره: ساده است، لذتبخشه، سریعه، سرگرمکنندس، تکرارپذیریش بالاس، و خیلی خوب بین ۲ تا ۶ نفر هم بالانس شده! از اون طرف ویژگیهایی داره که به دست CMON رسما شهید شدن: طراحی گرافیکش کاربردی ولی معمولیه، آرتش زیبا ولی کمی نچسبه، تمش برای عشاق فانتزی خیلی جذاب ولی در عین حال سردستیه! با تمام اینها، اتنوس یک بازی روون و رقابتی و باصفاست که همه رو، از گیمر تا اعضای خونواده، میتونه جذب کنه.
به نظرم بازی شماره یک پائولو نوری در کنار لیبرتالیاست. و واقعا جذاب و دوست داشتنی با مکانیزم های متنوع و بسیار جذابه. خیلی ممنون از متن زیبا
میشه بگین آموزش فارسی این بازی از کجا پیدا کنم
میشه بگین آموزش فارسی این بازی از کجا پیدا کنم
سلام
اطلاعی نداریم