مقدمه
قبلا راجع به یک تقسیمبندی اصلی تو بازیهای رومیزی صحبت کردیم. بازیهای آمریکایی و بازیهای اروپایی. یه یادآوری کوتاه بکنم؛ بازیهای آمریکایی بودن که تکیه زیاد روی تم، سناریو و جنگ و خون و خونریزی داشتن. بازیهای اروپایی هم بازیهایی هستن پر از فکر و محاسبه و رقابت غیرمستقیم. امروز قراره راجع به اون سبک اروپایی حرف بزنیم. سخت پیدا میشه بازی سبک اروپایی که خوب ساختهشده باشه و در عین حال هیجانانگیز و جالب هم باشه. آره! یکی از ایرادهای این سبک بازیها اینه که بازیکنها خیلی کاری بهم دیگه ندارن و انگار همه همزمان دارن یک پازل فکری و منطقی حل میکنن. آخر بازی هم اون کسی برندهست که این پازل رو بهتر حل کرده.
خب حالا پر حرفی به کنار، چیزی که قراره راجع بهش حرف بزنیم یک بازی خاص تو سبک بازیهای اروپاییه. ما زیاد بازی میکنیم. البته نه اونقدر که دلمون میخواد، بهتره بگم بازیهای متنوع زیادی بازی میکنیم. کمتر پیش میاد که یک بازی، وسط اینهمه بازی پر طمطراق، برق بشه بره تو موهات… زغالسنگ بشه بره تو نیروگاههات…
فریدمان فریز آلمانی، بعد از علاقه دیوانهوارش به رنگ سبز و حرف F، به طراحی بازی Power Grid معروفه. بازیای که از سال ۲۰۰۴ تا امروز، جایگاه غیر قابل جایگزینی تو قفسه بردگیمبازهای دنیا پیدا کرده. حتی منتقدینی مثل سم هیلی که سایه بازیهای اروپایی رو با تیر میزنه، هر از چندگاهی دهن به مدح این بازی باز میکنه.
کلیات، هدف و تجربه بازی
ماجرا اینه که بازیکنها در نقش شرکتهای تولید نیروی برق هستن و باید در طی بازی، با ساختن نیروگاههای انرژی، خرید منابع اولیه مناسب و گسترش شبکه توزیع برق به شهرها برقرسانی کنن. تا همینجا فکر کنم برای خیلیا جذابیت لازم ایجاد شد. بقیه هم یکم صبر کنین ایجاد میشه. یعنی سعی میکنم در استیجاد این حس کوشا باشم…
این بازی در طی سه فاز متفاوت بازی میشه. یک اتفاق وسطهای بازی باعث میشه بازیکنها وارد فاز دوم بشن و کمی مونده به پایان بازی، فاز سوم از بازی شروع میشه. تا همینجا فریدمان فریز یکی از سختترین کارهایی که یک طراح میتونه انجام بده رو به موفقترین شکل ممکن انجام داده. اشتباه نکنین، منظورم این چیزی نیست که تو بازیهایی مثل 7Wonders و Blood Rage میبینین. قوانین بازی در طی فازهای مختلف بازی تغییر میکنه و این پیچیدگی جالبی به تصمیماتی که باید در هر فاز بگیرین میده. نه تنها باید به فکر نتیجه لحظهای تصمیماتتون باشین، بلکه باید حواستون باشه که خودتون رو برای فازهای بعدی آماده کنین.
هر راند از بازی به ۵ بخش مختلف تقسیم میشه که توضیح دادن مشروح هرکدوم از این قسمتها از حوصله این مطلب خارجه. اصل ماجرا در قسمتهای خرید نیروگاه، خرید منابع مناسب برای نیروگاهها و گسترش شبکه توزیع برقه. شاید بنظر ساده بیاد، ولی اونقدرها هم ساده نیست. خریدن نیروگاهها طی یک حراج نسبتا پیچیده انجام میشه که خودش به اندازه بازی For Sale جذابیت داره. هر کسی تو نوبتش یکی از نیروگاههای موجود بازار رو برای مزایده انتخاب میکنه و یک قیمت براش میگه. حالا بازیکنها اونقدر باید قمیت رو ببرن بالا تا بالاخره یک نفر صاحب اون نیروگاه بشه. اینجا جاییه که در اکثر مواقع، شما نمیخواین نیروگاهی که برای مزایده گذاشته شده رو بخرین، ولی هر جوری هم حساب میکنین نمیتونین ببینین که یک بازیکن دیگه با قیمت پایین اونرو بخره. پس واسه اینکه خیلی هم بهش خوش نگذره وارد مزایده میشین و یهو به خودتون میاین و میبینین که نیروگاهی که اصلا نمیخواستینش رفته تو پاچتون…
قسمت پر اهمیت بعدی خرید منبع از بازار منابعه. مکانیسم بازار منابع تو این بازی خیلی هوشمندانهست. هرچه درخواست یک منبع بیشتر باشه، قیمت اون منبع بیشتر میشه. نیروگاههای مختلف با استفاده از منابع زغال سنگ، نفت، زباله و اورانیوم برق تولید میکنن. حالا هرچی زغالسنگ بیشتر فروش بره، قیمتش بیشتر میشه. اینجاست که شما ممکنه بیشتر از نیازتون هم خرید کنین فقط برای اینکه مونوپول یک منبع رو در دست داشته باشین و قیمت منابع رو در بازار تعیین کنین.
قسمت بعدی گسترش شبکه توزیع برقه، که در عین سادگی خیلی حساسه. چون قیمت این گسترش بصورت تصاعدی زیاد میشه و این شمایید که با انتخاب درست شهرهای مختلف، عرصه گسترش این شبکه رو برای بازیکنهای دیگه تنگتر میکنین.
خیلی طولانی شد نه؟ تازه میخواستم وارد جزییات نشم. خلاصه بگم، در نهایت هدف پول بیشتر داشتن و اینا نیست، هدف اینه که در لحظه پایان بازی، بتونین به بیشترین شهر ممکن برقرسانی کنین. یعنی کافیه یکجای کار بلنگه تا همه برنامههاتون خراب بشه. مثلا ممکنه نیروگاههای لازم رو داشته باشین و شبکه وسیعی هم ساخته باشین، ولی در پایان بازی نتونین منابع لازم رو جور کنین و اون وقته که…
تجربه این بازی، با اختلاف یکی از پر هیجانترین، پر استرسترین و پیچیدهترین تجاربیه که میشه در بازیهای رومیزی داشت. چیزی که این بازی رو از بقیه بازیهای سبک اروپایی جدا میکنه اینه که فقط به فکر خودتون نیستین و کوچکترین تصمیماتی که میگیرین، مستقیما تو بازی همه بازیکنهای دیگه تاثیر میذاره. یک رقابت اقتصادی پر هیجان و بینظیر.
تصویرسازی، گرافیک و اجزاء بازی
بهترین تشبیهای که میتونم برای ظاهر این بازی بکار ببرم، رونالدینیوئه. یادتونه فردوسیپور بهش چی میگفت: زشتِ دوستداشتنی. نمیدونم چرا اینجوریه. هرچقدر بیشتر تو بحر جزییات تصویرسازی و گرافیک بازی بریم، بیشتر به سر هم بندی و کراهتش پی میبریم، ولی نهایتا دلنشینه. کافیه تصویرسازی کارتهای نیروگاهها رو با دقت نگاه کنین. انگار با یک بیحوصلگی خاصی طراحی شدن.
گرافیک بازی نسبتا خوبه. چرا که تو همچین بازی اقتصادی پیچیدهای، در هر لحظه آدم باید کلی چیز محاسبه کنه و خیلی از تصمیمات گرافیکی که گرفته شده به این قضیه کمک میکنه. البته که تو چندتا مورد میتونست راهحلهای خیلی ساده و کاربردیتری هم پیش بگیره. مثلا قضیه قیمت منابع خیلی بد دسته و از اون بدتر، محاسبه هزینه گسترش شبکه توزیع برقه. شاید با اضافه کردن مهرههای سادهای میتونست این کار رو خیلی برای بازیکنها راحتتر کنه، ولی خب ما کی باشیم که بگیم…
اجزای بازی آبرومندن. کاملا با استانداردهای حوصله سر بر اروپایی تولید شدن و در عین حال که هیچ ایراد خاصی نمیشه بهشون گرفت، هیچ ایرادی هم بهشون وارد نیست. (غیر از اینکه زغالسنگش عین چوبه)
نقاط قوت |
نقاط ضعف |
تعامل زیاد بین بازیکنها | پیچیدگی جا افتادن قوانین |
هوشمندانه بودن قوانین | زمان بازی حدود دو ساعت و نیمه. شاید اگه یک ساعت کوتاهتر بود خیلی جذابتر بود |
تجربه یک بازی کلاسیک اروپایی | تصویرسازی و اجزا غیر هیجانانگیز |
تم و موضوعیت جذاب و متفاوت |
پیشنهاد
این بازی رو به همه کسانی که بازیهای رومیزی رو دوست دارن و کمی هم حوصلهشون زیاده پیشنهاد میکنم. به هیچ عنوان برای معرفی دنیای بازیهای رومیزی مناسب نیست. حوصله میخواد و فکر زیاد. ولی خب کاملا به زمان و پیچیدگیش میارزه. بعد از دو سه بار بازی کردن به یکی از بازیهای مورد علاقه من تبدیل شده و فکر میکنم برای اکثر آدمها همینطور باشه، حتی کسانی که از بازیهای سبک اروپایی خوششون نمیاد.
جالبِ دوست نَداشتَنی…
منم با زمان طولاني بازي مشكل داشتم اما بسيار تجربه لذت بخشي بود و من يكي كه حتي تصوير سازي بازي رو هم دوس دارم😅خيلي مقاله خوبي بود.
بخشید قیمت این بازی چنده؟؟
سلام
خسته نباشید
این بازی شانسش دقیقا در چه حدی هست؟
در حقیقت میخواستم بدونم که با استراتژی و فکر بهتر قطعا برنده ای یا نه و ممکنه یکی که بازیش ضعیف تر بوده برنده بشه؟
ی مدل دیگه بخوام بپرسم :برابری شرایط بین بازیکنا تا چه حدی هست؟
بهترین بازیه جنگی ای که شرایط بازیکنا یکسان یا تقریبا یکسان باشه رو هم بهم معرفی کنین ممنون میشم😊