مقدمه
آه، کلنل موستارد هم رسیدن. بفرمایید کلنل به ما ملحق شین. لطفا بشینید کنار خانم وایت. آقای هستینگز لطفا درب پذیرایی رو ببندید. خب، همونطور که داشتم میگفتم من از همه شما دعوت کردم که باهاتون در مورد قتل آقای بلک صحبت کنم. از لحظهای که من رو به این عمارت دعوت کردن، اتاقهای متعدد و پیچ در پیچ اینجا ذهن من رو بخودش مشغول کرد. همچنین هر کدوم از وسایل این خونه در صورتی که در دست آدم بیرحمی بیوفته، به سادگی میتونه به یک آلت قتاله تبدیل بشه. و از همه مهمتر اینکه قتل در روز یک مهمانی اتفاق افتاده که همه شما دعوت بودین. بعد از بررسیهای دقیق و استفاده از سلولهای خاکستری فوقالعادهام، شکی که داشتم به یقین تبدیل شد و به این نتیجه رسیدم که… قاتل یکی از اعضای همین اتاقه!
بازی فکری سرنخ ( برگردان فارسی بردگیم Cluedo یا Clue )
درسته الان دم از هزاران عنوان بازی فکری و بردگیم مختلف و متنوع در ژانرهای مختلف میزنیم، ولی همیشه اینجوری نبوده! بچه که بودیم کلا توی بازار ایران تعداد انگشت شماری عنوان بازی بود که به زبان فارسی هم تولید شده بودن. کل دنیای بازیفکریهای اونوقتها روپولی، راز جنگل، راز دایناسورها، فکر بکر، منچ و مارپله، فتح پرچم، جنگ ستارگان و البته بازی فکری سرنخ بود. این بازی فارسیشده بازی Cluedo که آنتونی ای. پرَت انگلیسی سال ۱۹۴۹ طراحی کرده بود. میگن پرَت تو جنگ جهانی دوم مسئول آتشنشانی بوده و همونجا ایده این بازی به ذهنش رسیده، ولی بنظر میاد که بیشتر از یه مسول آتشنشانی ساده بوده باشه…
توی این بازی هرکدوم از بازیکنها نقش یه کاراگاه رو بازی میکردن که به دنبال حل کردن ماجرای پیچیده قتل آقای بلک هست. هدف بازی اینه که قبل از بقیه کاراگاهها بفهمی که چه کسی با چه وسیلهای و در کدوم یکی از اتاقهای خونه آقای بلک رو به قتل رسونده! سه دسته کارت مختلف تو بازی هست، یکی مربوط به مظنونهای قتل، یکی مربوط به آلات قتاله و یکی مربوط به اتاقهای خونه. از هرکدوم از این دستهها یه کارت رو بصورت تصادفی انتخاب میکردیم و بدون اینکه کسی ببینه وسط برد اصلی میذاشتیم؛ این سه کارت جواب اصلی معما هستن. حالا بقیه کارتها رو همه رو با هم یکجا بُر میزنیم و بین بازیکنها تقسیم میکنیم. حالا هر کسی یک تعدادی سرنخ دستش داره که میدونه نمیتونه جواب معما باشه ( چون خب اگه جواب بود به جای اینکه دستش باشه باید وسط برد میبود! ). حالا با پرسیدن سوال از همدیگه باید سعی کنیم بفهمیم که چه کارتهای دست چه کسانیه و اینکارو اونقدر ادامه بدیم تا همه گزینههای یکی یکی حذف بشن و به جواب نهایی برسیم.
بازی سرنخ به عنوان یکی از پایهگذاران بازیهای فکری سبک Deduction مخاطبین دهههای ۵۰ تا ۹۰ رو بخودش جذب کرد و این استقبال وسیع باعث شد که سوار بر قطاری که مونوپولی داشت هدایت میکرد، هزاران نسخه مختلف از همین بازی تولید بشه. حالا باید دید که چه بازیهای دیگهای از بازی سرنخ تاثیر گرفتن و آیا الان هم میشه سرنخ بازی کرد یا بازی بهتری جایگزینش شده…
اصلا چرا باید برای سرنخ جایگزین پیدا بشه؟
اینو یادمون نره که این بازی با همه جذابیت و خلاقیتش، سال ۱۹۴۹ طراحی شده و به هیچ عنوان مزایای یک بردگیم مدرن و امروزی رو نداره! از همون زمانها هم چندتا نکته تو بازی سرنخ رو اعصاب من بود و باعث میشد که آروم آروم به بازی که فکر میکنم، حوصلش رو نداشته باشم. مثلا اینکه درصد خوبی از بازی رو باید تاس بندازی و تو یه عمارت غولآسا اینور و اونور بری. خب شانسه دیگه، با اینکه تو یه سوال خوب تو ذهنت داری که میتونه خیلی کمکت کنه و حتی ممکنه باعث بردت بشه، ممکنه چندین نوبت علاف بشی تا بخوای از این سر خونه خودتو با تاسهای شش وجهی – که معمولا هم یک و دو میان – برسونی به اونور عمارت. گند این قضیه آخر بازی خیلی بیشتر در میاد، چرا که تو اگر هم قاتل رو پیدا کرده باشی باید خودتو برسونی لابی عمارت و اونجا حدست رو بگی، و خب کافیه کسی بفهمه که تو میخوای حدس بزنی، هی با سوال پرسیدنهای الکی میکشونتت اونور عمارت. بدتر از اون اگه دو نفر همزمان به جواب درست برسن، بازی به مار و پله تبدیل میشه و کسی میبره که تاس بهتری بیاره!
مساله بعدی سر مکانیسم سوال پرسیدنه. اولا چرا اگه من میخوام در مورد نهارخوری سوال بپرسم، باید حتما خودمو به نهارخوری برسونم؟ این اصلا معنی نمیده! مشکل بزرگتر اینکه بازیکنها با سوال پرسیدنهاشون میتونن مهره دیگران رو تکون بدن! خب این خیلی بده! چی کار به مهره من داری؟ یجورایی خواستن به زور تو بازیای که بازیکنها قرار نیست خیلی باهم حرف بزنن سر صحبت رو باز کنن! با توجه به اینکه اتاقهای بازی هیچ فرقی با هم نمیکنن، عملا این بازی میتونست هیچ صفحه یا برد ای نداشته باشه و فقط با کارت بازی بشه!
و در آخر همه غرغرها هم موضوعیت و تم بازی با مکانیسمهاش اونقدری که آدم دلش میخواد ارتباط نداره. باشه آقای بلک مرده، ما هم کاراگاههایی هستیم که داریم دنبال قاتل میگردیم. ولی مظنونها رو خودمون تکون میدیم؟ یعنی خود کاراگاهها مظنون هستن؟ از همه جالبتر اینه که ممکنه آخر ماجرا بفهمی که اون شخصیتی که خودت داشتی در طول بازی تکونش میدادی قاتل اصلیه! یکم ماست مالی شدست…
ماجرای اسرار آمیز صومعه
برونو فایدوتی و سرج لاگه سال ۱۹۹۵ همه این مشکلات رو حل کردن. بازی Mystery of the Abbey توسط کمپانی Days of Wonder تولید شده و کلیت ماجراش خیلی شبیه به همین سرنخ خودمونه. تو یه صومعه فرانسوی در قرون وسطی یکی از برادران روحانی به قتل رسیده و بازیکنها دنبال این هستن که از ۲۴ مظنونی که وجود داره قاتل رو پیدا کنن. اولا که تاسی در کار نیست و هر کسی توی نوبتش میتونه ۲ خونه حرکت کنه و با توجه به اینکه کل نقشه بازی از این سر تا اون سرش پنج خونه بیشتر نیست، به راحتی میشه به همهجای نقشه دسترسی پیدا کرد.
یکی از نکات خیلی باحال بازی اینه که مظنونهای بازی ویژگیهای مختلفی میتونن داشته باشن. کل مظنونین به سه دسته تقسیم میشن که هر دسته یه خانواده هستن. تو هر خانواده دو نفر پدر روحانی، سه نفر برادر روحانی و سه نفر خدمه وجود داره. هر کدوم از شخصیتها هم ممکنه ویژگیهای چاقی یا لاغری، ریش داشتن و کلاه داشتن رو داشته باشن و از روی این المانهاست که بازیکنها گزینههاشون رو آروم آروم حذف میکنن. مثلا سوالاتی که میشه از بقیه بازیکنها پرسید اینه که چند نفر از مظنونهات ریش دارن، یا چند نفر لاغر رو حذف کردی؟
نکته جذاب دیگه اینه هر کدوم از اتاقهای نقشه یه قابلیت خاص داره. مثلا اگه میخوای از یه بازیکن دیگه سوال بپرسی باید بری کنارش وایسی، یا اگه میخوای از کارتهای راهنمایی بگیری باید بری به کتابخونه. اینجوریه که برد بازی اهمیت خیلی زیادی پیدا میکنه و خودش بخشی از بازی میشه. جزییات بازی هستن که بازی رو خیلی جذاب میکنن و فضای ترس و پچ پچ بین کارکنان یک صومعه رو میسازن. مثلا هر راند بازی که تموم میشه همه بر میگردن تو کلیسای اصلی برای دعا و اینجاست که پچ پچها بالا میگیره، خب تو بازی هر کسی آخر هر راند یکی از کارتهاش رو میده به نفر سمت چپیش. این باعث میشه اطلاعاتی که فقط شما توی بازی دارید مختص خودتون نباشه و شما فقط زمان کوتاهی تنها کسی هستین که اونارو میدونین.
و در انتها هم سیستم امتیاز دهی. بر خلاف بازی سرنخ برنده بازی لزوما اون کسی نیست که قاتل رو درست حدس بزنه، بلکه در حین بازی با حدسهای درست زدن و یه سری کار دیگه امتیاز جمع میکنین و پیدا شدن قاتل بازی رو تموم میکنه.
توضیحاتتون واقعا جامع و کامل بود. لذت بردم..ممنون از زحمتی که کشیدید
با سلام میشه لطفا دستور عمل کامل بازی راز صومعه رو به صورت فارسی تو سایت قرار بدید؟ممنون میشم اگه جاب بدهید
سلام. متاسفانه فارسیسازی کتابچه قوانین بازیها در حوزه فعالیت ما نیست.
ممنون
ببخشید از کجا میتونم دستور عمل فارسی این بازی رو پیدا کنم؟سایتی سراغ دارید؟
ممنون
به نظر من این تاس ریختن ها یکی از جذابیت های بازیه.و این که وقتی حدس میزنی شخص مورد نظرتو بکشونی به اتاق باز هم جذابه.باید با کسی بازی کنی که الکی اینور اونورت نکشه.یعنی کسی که عدالت رو رءایت کنه.ما اصلا با این موضوعات به مشکل برنخوردیم.و توی اون قسمت تاس ریختن که گفتین اکثرا یک یا دو میاد ما همش منتظر این دوتا عدد بیان چون ما اعداد بزرگتر رو بیشتر میاوردیم.حتی اگه کم هم میاوردیم بهتر بود چون بازی بیشتر طول میکشید و وقت ماهم پر میشد. تازه کارت های سرنخ هم این بازی رو ساده تر کرده.بازی اونقدر جذاب بود که ما 4دست پشت سر هم بازی کردیم. اما اون بازی هم که شما معرفی کردید قطعا بازی جذابیه و نکات مثبت زیادی داره.خوشحال میشم اگه یه جایی رو معرفی کنید که بتونم ماجرا اسرار آمیز صومعه رو تهیه کنم.لطفا.
سلام. ممنونم از لطفت 🙂
ببین قطعا مطلبی که راجع به این بازی نوشتم مملو از نظرات شخصیه و اگه ایرادی از بازیای گرفته میشه به این معنی نیست که هیچکس نمیتونه از این بازیها لذت ببره. اتفاقا ما خودمون مدتهای زیادی روی این بازی قفل بودیم و مثل شما پشت سر هم بازی میکردیم.
پیشنهاد میکنم بازی Mystery of the Abbey رو هم امتحان کنی.
پ.ن. یه دستی هم سر ما بکش انقدر تاس پایین نریزیم!
سلام. من خودم در دهه پنجاه بازی سرنخ رو با دوستانم زیاد بازی میکردیم. الان برای پسرم دانلودش کردم ولی روش بازی درست یادم نیست . میشه لطفا یادم بدین؟