رومیز لوگو
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

سه‌گانه دروغ؛ خیانت و افشاگری

مقدمه

امروز قراره بدون هیچ دلیل مشخصی راجع به دروغ، ریا، خیانت و افشاگری صحبت کنیم. اگه دقیق‌تر بخوام بگم قراره راجع به بازی‌های رومیزی که یکی از مکانیسم‌های اصلی بازی در اونها دروغ گفتنه. اگه بخوام خیلی فنی راجع بهشون صحبت کنم به این دسته از بازی‌ها می‌گن بازی‌های استنتاج اجتماعی یا Social Deduction. بهترین مثال برای این گروه از بازی‌ها بازی مافیائه که حتما همه باهاش آشنایی دارین. اگه هم آشنایی ندارین قبلا راجع بهش زیاد پرحرفی کردیم! در کل این در این گروه از بازیها اطلاعات مخفی وجود داره. بازیکن‌ها باید در طی بازی با سوال کردن، حرف کشیدن از همدیگه و در نهایت افشاگری بقیه بازیکن‌ها به جواب برسن. حالا یک بازیکن (یا یک گروه از بازیکن‌ها) اطلاعات کامل رو داره. تقریبا می‌شه گفت کل بازی به این می‌گذره که بازیکن‌ها از حرف‌ها، انتخاب‌هایی که بازیکن‌ها در طی بازی می‌کنن، تحلیل زبان بدن و به چالش کشیدن همدیگه تلاش می‌کنن اطلاعات ناقص خودشون رو نسبت به اهداف مخفی همدیگه حدس بزنن.

 

بیست سوالی؛

Insider

تو سال ۲۰۱۶ جهارتا از طراحای خوش ذوق ژاپنی به نام‌های Akihiro Itoh, Kwaji, Daichi Okano, Kito Shinma ایده نقش مخفی رو با یکی از قدیمی‌ترین و ساده‌ترین بازی‌هایی که هممون باهاش کلی خاطره داریم ادغام کردن. بازی بیست سوالی رو یادتون میاد؟ یک نفر یک کلمه انتخاب می‌کنه و بقیه حق دارن با پرسیدن بیست تا سوال بلی/خیر کلمه‌ای که انتخاب شده رو حدس بزنن. یادتونه؟ چقدر خندیدیم سر این بازی؟ حالا تو بازی اینسایدر، یکی از بازیکن‌ها اوستا می‌شه؛ اون شخصیه که جواب سوال رو می‌دونه و همه بازیکن‌ها ازش سوال‌هاشون رو می‌پرسن. بقیه بازیکن‌ها هم نقش عادی دارن. ولی یکی از این بازیکن‌ها اصلا عادی نیست و اون‌ هم نقش جاسوسه. تنها کسانی که کلمه انتخاب شده رو از اول راند می‌دونن چیه، اوستا و جاسوس هستن.

بازی رو شروع می‌کنین و در طی یک زمان مشخص، بازیکن‌ها از اوستا سوالات بلی/خیر می‌پرسن و آروم آروم به جواب نزدیک می‌شن. هدف جاسوس اینه که بدون اینکه لو بره، به سوالاتی که پرسیده می‌شه جهت بده که گروه حتما به جواب برسه. به این معنی که اگه در طی زمان تعیین شده گروه نتونه کلمه رو حدس بزنه، جاسوس بازی رو می‌بازه.

حالا اگه نهایتا گروه کلمه رو حدس زد، تازه بازی وارد مرحله هیجان انگیزش می‌شه. همه بازیکن‌ها، از جمله اوستا باید با بحث و صحبت کردن، و در طی زمان مشخص، هویت جاسوس رو حدس بزنن. اینجاست که مچ جاسوس گرفته می‌شه و همه می‌گن فلانی بود که راجع به رنگ خیلی سوال پرسید، پس اون بوده که جواب رو می‌دونسته. منطقا اگه جاسوس بتونه هویت خودش رو مخفی نگه داره بازی رو می‌بره. اگرم لو بره بقیه جمع بازی رو برنده می‌شن. یه بازی خیلی ساده، که با یک قانون کوچولو تبدیل به یک بازی بسیار پر هیجان و جدل می‌شه. به شدت پیشنهاد می‌کنم.

 

من لیبرالم، پس هستم

Secret Hitler

قبلا طی مقالات مفصل و خوبی دوستم علی شیخ‌ شاب هم راجع به بازی‌های نقش مخفی صحبت کرده، هم راجع به بازی Secret Hitler. پس شاید احساس کنید که معرفی دوباره این بازی اضافه کاری باشه. ولی خب من چنین حسی ندارم! اخیرا فرصت شد تا تجربه بیشتری با بازی Secret Hitler داشته باشم و باید بگم واقعا فوق‌العاده‌ست. بازی‌های تیمی از جنس مافیا (یا گرگینه) تاریخچه و سیر تکامل خیلی جالبی داشتن. می‌تونم بگم تکامل یافته‌ترین، پیچیده‌ترین و تماتیک‌ترین بازی‌ای که از این گروه بازی‌ها تا بحال منتشر شده بازی Secret Hitler هست.

نمی‌خوام وقتتون رو با دوباره توضیح‌ دادن قواعد بازی بگیرم چون علی قبلا راجع بهش حرف زده، فقط دوتا نکته بگم. یکی اینکه این بازی در انتقال حس تماتیک واقعا بی‌نظیره. وقتی تو این بازی نقش یک لیبرال رو داشته باشین، لحظه‌ای که دارین به یک دولت رای می‌دین که قراره سرنوشت راند آینده بازی رو براتون تعیین کنه، یکی از پر استرس‌ترین و ترسناک‌ترین لحظاتیه که می‌شه تو بازی‌های رومیزی تجربه کرد. در مقابل وقتی که پنجمین قانون لیبرالی تصویب می‌شه و بازی رو می‌برین، با افتخار پا می‌شین و دست همه بازیکن‌ها رو می‌فشرین. اون لحظه سوال این نیست که کی فاشیست بوده و کی لیبرال. اون لجظه یک لجظه تاریخی برای شما می‌شه. قطعا از اینکه هیچکس از آیندگان از زحماتی که شما کشیدین تقدیر نمی‌کنه، ناراحت خواهید بود.

نکته دوم راجع به یک ویژگی این بازی نسبت به بازی‌هایی مثل Ressistance و Avalon هست: شانس. در بازی‌های قبلی که در این سبک درست شدن، همه تصمیمات توسط بازیکن‌ها گرفته می‌شه. درسته که ممکنه این بنظر خیلی عالی بیاد، ولی در عمل، مخصوصا در تکرار کردن بازی، مشکلات زیادی رو بوجود میاره. ۱- اشتباهاتی که بازیکن‌های تازه وارد مرتکب می‌شن. ۲- قابل محاسبه‌ بودن بازی از طریق منطق ریاضی. ۳- بالانس بودن قدرت دو تیم. با اضافه کردن المان شانس، اونم به این شکل هوشمندانه، عمر مفید بازی چند برابر شده. واقعا باید بگم دست مریزاد.

 

جواهراتِ محفظهِ مخفیِ جعبهِ سیگارِ پدرخواندهِ مافیایِ کوبایی

Mafia de Cuba

باز می‌خوایم بریم سراغ ایده‌های ساده و هوشمندانه. تو بازی Mafia de Cuba، کل بازی تشکیل شده از یک جعبه‌ست. جعبه‌ای که محتویاتش خیلی ارزشمنده و نباید دست هرکسی برسه. ولی خب قراره که پدرخوانده عزیز برای شناختن اطرافیانش یکبار هم که شده ریسک کنه و این جعبه رو در اختیار همه قرار بده.

تو این جعبه یک تعدادی الماس هست و یک تعدادی شخصیت. بازیکن‌ها به ترتیب در جعبه رو باز می‌کنن، محتوایتش رو بخاطر می‌سپرن و بعد یک چیز از داخل جعبه بر می‌دارن. اینکار تَکرار می‌شه تا جعبه دوباره به دست پدر‌خوانده برسه و اون محتویاتش رو برای بار آخر چک کنه. حالا هدف پدر خوانده اینه که الماس‌های دزدیده‌شده رو پس بگیره. ولی بازیکن‌هایی که بجای دزدیدن الماس شخصیت انتخاب کردن، کار رو خیلی سخت می‌کنن. یک نفر ممکنه دزد الماس، همکار وفادار پدر‌خوانده، مامور CIA، راننده و یا طفل معصوم باشه. نکته اینه که شرایط بردن بازی برای هرکدوم از بازیکن‌ها متفاوته و پدرخوانده با سوال پرسیدن از این آدم‌ها، از بین دریایی از دروغ باید بتونه الماس‌هاش رو پیدا کنه.

پدر خوانده در صورتی بازی رو می‌بره که بتونه تمام الماس‌های دزدیده‌شده رو پس بگیره، اگه پدرخوانده ببره، همه همکاران وفادار او هم بازی رو می‌برن. کسی که الماس دزدیده در صورتی می‌بره که پدرخوانده به شخص اشتباهی انگ دزدی بزنه، و از بین همه دزدها کسی باشه که بیشترین تعداد الماس رو دزدیده. مامور CIA در صورتی می‌بره که پدرخوانده بهش انگ دزدی بزنه. راننده در صورتی می‌بره که نفر سمت راستیش بازی رو ببره. طفل معصوم هم در صورتی می‌بره که برنده بازی یکی از دزدها باشه.

همونطور که دیدین این بازی ساده، معادله بسیار پیچیده‌ای رو براتون بوجود میاره، که طرح و حل این معادله، از دیدگاه هرکدوم از این بازیکن‌ها، یکی از جذاب‌ترین اتفاقاتیه که می‌تونه بیوفته. بازی خیلی سریع آموزش داده می‌شه، و در طی ۱۵ دقیقه بازی می‌شه. بسیار بازی زیبا، هوشمندانه و باحالیه.

امیر آئین
امیر آئین

سی سال اول با افتخار به بازی گذشت. حالا یا بازی کردن پای کامپیوتر، یا پای پلی‌استیشن، یا تو گیم‌نت، یا پشت میز بازی. برنامه سی سال دوم اینه که کمی بیشتر تو این سرگرمی فرو برم. ولی این رو یادتون باشه، اگه من فرو برم، تنها نمی‌رم، همتون رو با خودم می‌برم. انقدر پر حرفی می‌کنم، انقدر در ویدئو‌ها دلقک بازی در میارم، انقدر پشت میکروفون‌ها سر و صدا راه می‌اندازم، تا بالاخره تسلیم بشین و مثل من و دوستام، بشینین پای میز بازی.

ثبت دیدگاه

خوشحال می‌شوم که دیدگاه شما را در مورد مقاله‌ی ارائه شده بدانم.

ممنون می‌شوم در نگارش دیدگاه خود این نکته‌ها را در نظر بگیرید:

  • دیدگاه‌های توهین‌آمیز و ناشایست تایید نمی‌شوند.
  • دیدگاه‌های بی‌ارتباط به محتوای مقاله تایید نمی‌شوند.
  • لطفا از بخش دیدگاه برای مطرح کردن سوال‌های خود استفاده نکنید (به جای آن از دیسکورد رومیز استفاده کنید).

  1. عرفان گفته؛
    13:28 1396/03/01

    20 سوالی با کمی تغییر خوب میشه ! من رفتم ثبت کنم ! فکر دزدی + کمی تغییر = فکر جدید
    🙂

    • امیر آئین گفته؛
      14:43 1396/03/01

      سلام. می‌دونم همه با من هم نظر نیستن، ولی خب معادله‌ای که تو نوشتی دقیقا قانون تکامل نیست؟

  2. علی گفته؛
    14:13 1396/03/01

    وقتی که تَکرار کردین. دیگه کل متن رو یادم رفت. یهو خودم رو در حال تَکرار میدیدم

  3. ُلام وقت تون به خیر
    وقتی Secret Hitler رو بازی کردین و لذت بردین یعنی کاملا مسلط هستین روی قواعدش . در حالی که جناب شیخ شاب فقط گریزی به کل ماجرا زدن و دقیق توضیح ندادن . ممنون میشم یه این لطف رو شما بکنین .
    من قبلا هم زیر پست های دیگه گفتم واقعا سایت تون از نظر محتوا و معرفی و … عالیه ولی آموزش دقیق بازی رو خیلی کم دارین .
    ممنون که هستین .

  4. قلی گفته؛
    20:36 1396/10/09

    دست شما درد نکنه، خیلی خوب بود.
    برای بازی اول (نفوذی) توصیه می‌کنم یه وایت‌برد کوچیک دم‌دستتون باشه که بعد از این‌که همه چشم‌شون رو بستن، اوستا بتونه کلمه رو روش بنویسه، بعد اوستا هم چشمش رو می‌بنده و می‌گه:«حالا جاسوس می‌تونه کلمه رو ببینه» و وقتی دستور چشم بستن جاسوس رو هم صادر کرد، وایت‌برد رو پاک می‌کنه که مرحله‌ی بعدی شروع بشه.

لینک کوتاه