مقدمه
بازیهایی رومیزی خیلی باحالن… آها توضیح بیشتر میخواین؟ میشینیم پای یه میز و چند ساعتی دور هم کلکل میکنیم و در لایههای پیچیدهای از تاکتیک، استراتژی و سناریو فرو میریم. اما بعضی اوقات تعدادمون برای انجام یکسری بازیها کافی نیست. موقعیتهای مختلفی در طول یک هفته وجود داره که ممکنه آدم بتونه با دوستاش یک جا جمع شه و یه بازی رو بچینه روی میز. مثلا بعضی عصرها آدم میتونه دوستاش رو دعوت کنه خونش، یا هر از چند هفتهای که جمعه برنامه طبیعتگردی و مهمونیهای خانوادگی یا دوستانه نباشه، اون دوستای خورهتون رو جمع کنین خونتون و یا با هم قرار بذارین یه جای بیرون… مثلا یه کافهای… میتونه یه کافهای باشه که مرکز شهر هم باشه که همه راحت بتونن… آها… شما فکر کردین من دارم تبلیغ میکنم؟ نه بابا به همچین قصدی ندارم… بگذریم.
اصلا چی داشتم میگفتم؟ آها. منظور اینه که همیشه تعداد آدمهایی که توی اون لحظه خاص که شما حوس کردین بازی کنین به حد نصاب نمیرسه و آخرش یا میشینین پای شطرنج و یا کلا موضوع عوض میشه میره سمت گپ و گفتمان. این اتفاق احتمالا برای زوجهایی که تازه ازدواج کردن یا بچههای خوابگاه و شرایط مشابه ایندو خیلی پیش میاد. یکی دو ساعت قبل خواب یک بازه زمانی وجود داره که به آدم میشینه پای گیم آف ترونز و امثالهم. درسته خیلی از بازیها هستن که میشه دو نفره هم بازی کرد، ولی معمولا برای اینکه این بازیها بالانسشون رو از دست ندن، طراح برای حالت دو نفره بازی یک صفحه قانون خزعبل به بازی اضافه میکنن. امروز راجع به بازیهای Lord of the Rings: Confrontation، 7Wonders: Duel و …and then we held hands صحبت میکنیم. این بازیها مخصوص دو نفر طراحی شدن و در عین حال تو سه سبک کاملا متفاوت هستن و داشتن این سه بازی تو قفستون میتونه نیازهای دو نفر رو در حالات روحی مختلف تامین کنه.
مای پرِشِس…!
Lord of the Rings: The Confrontation – 2012
سال ۲۰۱۲ کمپانی Kosmos یک بازی دیگه در سری بازیهای استراتژی دونفرهای که تولید میکنه منتشر کرد که کار استاد اعظم مسعود کنیتزیا بود. بازی استراتگو رو یادتون میاد؟ همون که تو ایران به اسم فتح پرچم منتشر میشه. کنیتزیا که استاد پیشرفته کردن ایدههای سادهاست، بازی فتح پرچم رو برداشت و با تم داستان ارباب حلقهها دوبارهسازی کرد. اگه درست یادتون نمیاد بذارین از اول براتون توضیح بدم.
تو این بازی که مخصوص دو نفر طراحی شده، یکی از بازیکنها ارتش سائوران رو کنترل میکنه و بازیکن دیگه ارتش مردم آزاد رو در دست داره. هر بازیکن ۹ مهره داره که باهاشون بازی میکنه، البته که مهرههای هر طرف بازی مخصوص اون ارتش و شخصیتهای مختلف داستان ارباب حلقهها هستن. روی مهره هر شخصیت یک عدد هم نوشته شده که بعدا راجع بهش حرف میزنیم. شخصیتهای تیم مردم آزاد بورومیر، آراگورن، گندالف، فرودو، سم، لگولاس، پیپین، مری و گیملی هستن. تو ارتش سائوران هم شخصیتهای وارگ، اورکها، ویچکینگ، نازگول پرنده، بلک رایدر، شلاب، سارومان، کیو ترول و بارلاگ رو داریم. هر کدوم از شخصیتها با توجه به شخصیتشون توی داستان قابلیتهای خاصی دارن که با استفاده از این قابلیتهاست که شما باید حریفتون رو ببرین. هدف بازی برای تیم مردم آزاد اینه که سم رو برسونه به موردور، و برای ارتش سائوران اینه که یا فرودو رو بکشه، یا سه تا از شخصیتهاش رو به داخل شایر برسونه.
خب نکته جالب اینه که شما مهرههای حریف رو میبینین که کجا هستن، ولی نمیدونین که کدوم یکی از شخصیتها کدوم مهرهاست! چون شخصیتهای بازی پشت مهرهها نشون داده میشه و فقط شمایید که میدونین کدوم مهرهتون فرودو ئه و کدوم یکی گندالف. خب این بازی رو خیلی میتونه پیچیده کنه چون شما نه تنها باید قابلیتهای مختلف شخصیتهای خودتون رو کامل بلد باشین، بلکه قابلیتهای شخصیتهای نفر مقابل رو هم کامل بلد باشین که بدونین جنگیدن هر شخصیت با شخصیت دیگهای چجور نتایجی ممکنه داشته باشه. آها، جنگیدن!
مبارزه مهره ها تو این بازی به این شکله که هر وقت مهرتون رو ببرین توی خونهای که مهره حریف اونجاست، هر دو نفر مهرههاشون رو نشون میدن که چه شخصیتی هستن، یادتونه گفتم روی مهره هر شخصیتی یک عدد نوشته؟ اون عدد قدرت اون مهره توی جنگه. غیر از اون هم هر بازیکنی یک دسته کارت داره که تشکیلشده از اعداد صفر تا شش ئه، بعلاوه یک سری کارت خاص دیگه. بعد از اینکه مهره ها رو شدن، هر بازیکن از دستش یکی از کارتها رو بازی میکنه و بعد همزمان کارتها رو رو میکنن. جمع عددی که روی کارت نوشته با عددی که روی مهره نوشته میشه قدرت شما و هرکی قدرتش بیشتر باشه برندهاست و مهره حریف رو از نقشه بیرون میندازه. پس پیچیدگی بلوف زدن تو این بازی اینه که یکبار بلف میزنید که مهرههایی که دارین چیه، یکبار هم سر بازی کردن کارتها بلوف میزنین. حالا خیلی نمیخوام وارد جزئیات بشم.
در کل این یکی از اون بازیهاست که کلی فکر میبره، و هرچی بیشتر بازی کنین توش بیشتر پیشرفت میکنین. تازه اگه خسته شدین میتونین جاتون رو عوض کنین و متوجه میشین که اون طرف داستان کلا قضیهاش متفاوته و یه تنوع خیلی خوبی به بازیتون میده. بازم اگه خسته شدین این بازی یک ست شخصیت پیشرفتهتر هم داره که میتونین با اونها بازی کنین و تجربه جدیدی داشته باشین. بعد بازم اگه خسته شدین میتونین اول بازی هر بازیکن از بین شخصیتهای ابتدایی و پیشرفته بصورت مخفیانه انتخاب کنه، در این صورت شما حتی مطمئن نیستین که کدوم شخصیتها تو بازی هست و کدوما بیرون مونده. خلاصه اینکه به این سادگیها تکراری نمیشه و میتونین مدتها هرشب قبل خواب یک دست بازی کنین و کل روز بعد به کل کل بگذرونین. ابن بازی برای کسایی که رقابت زیادی با هم دارن و اهل رجز خوندن هستن، خیلی خوبه و میتونه موضوع جدیدی باشه برای حرس درآوردن.
دوئل متمدنانه
Seven Wonders: Duel – 2015
اگه یادتون باشه قبلا راجع به بازیهای سبک تمدنسازی صحبت کرده بودیم. خب این بازیها زیاد هستن و اونهاییشون که واقعا حس تمدنسازی رو به بازیکن میدن، هم خیلی طول میکشن و هم تعداد بازیکنهای زیادی لازم دارن. حالا اگه میشد دو نفره یه بازی تو این سبک بازی کنی که فقط چهل دقیقه طول میکشه و کلی هم کل کل و استرس داره چی؟
سال ۲۰۱۵ دو تا از طراحای نامدار دنیای بازیهای رومیزی همکاریای رو با هم شروع کردن که نتیجش شد بازی بینظیری به اسم Seven Wonders: Duel. آنتوان باوئزا که بخاطر بازیهای موفقی مثل Seven Wonders، Takenoko و از همه مهمتر Hanabi میشناسیمش، و برونو کاتالا که به طراحی بازیهایی با مکانیسمهای عجیب و غریب مثل Five Tribes، Cyclades، Abyss، Shadows over Camelot و Mission Red Planet معروفه. این دو نفر اومدن و ایده بازی «عجایب هفتگانه» رو برداشتن و به یک بازی پر کشمکش، هیجان انگیز و خاص تبدیل کردن.
تو این بازی هر بازیکن داره طی سه راند بازی، یک تمدن میسازه و برای ساخت تمدنش از کارتهای هر دوره استفاده میکنه. توی هر نوبت باید یکی از کارتهای وسط رو برداری و بازی کنی. میتونی هزینه کارت رو بدی و اون ساختمان رو به شهر خودت اضافه کنی، یا اون کارت رو بسوزونی و پول بگیری، و یا اینکه کارت رو مصرف کنی و یکی از عجایب شهرت رو بسازی. خرید کارت یا ساخت یکی از عجایب بهت امکاناتی میده که در ادامه بازی میتونی باهاش کارتهای بیشتر و بهتری بخری. هدف اصلی بازی هم اینه که آخر بازی با امتیاز بیشتری بازی رو تموم کنی.
تو این بازی کارتهای منابع، تجاری، فرهنگی، نظامی و تکنولوژی وجود داره و باعث میشه که در همون چهل دقیقه بازی، به همه جوانب یک تمدن بپردازی و همهجوره با شهری که ساختی حال کنی و امتیاز جمع کنی. یکی از جذابترین مکانیسمهای این بازی، چیدمان کارتهای هر دورهاست که وسط میچینین و میتونین ازشون انتخاب کنین. کارتها رو مثل یک هرم میچینین با این تفاوت که یک سطر در میون کارت ها پشت و رو هستن. یعنی کارتهایی که الان میشه خرید، و یک بخشی از کارتهایی که بعدا میشه خرید رو هر دو بازیکن میبینن. این باعث میشه که غیر از اینکه استفاده یک کارت برای خود شما چه نفعی داره، به استفادش برای حریف هم فکر کنی. حتی لازمه که ببینی اگه من این کارت رو بردارم چه گزینههایی رو دارم به حریفم اضافه میکنم. خلاصه پیچیدگیهای خیلی باحال و جالبی داره.
در عین حال تو این بازی دو روش برد هم وجود داره که باعث میشه بازی رو تا آخر ادامه ندین و همونجا وسط بازی برنده مشخص میشه، یکی برد نظامی، یکی هم برد تکنولوژی. برد نظامی اینجوریه که هر کارت نظامی که بخرین، مهره قدرت نظامی رو چند خونه به سمت حریفتون هل میدین و اگه حواسش نباشه و زیادی از لحاظ نظامی ضعف نشون بده و مهره شما به آخر این صفحه برسه، شما همونجا برنده بازی میشین. کارتهای تکنولوژی هم هفت تا آیکون مختلف دارن، اگه کسی بتونه از این هفت آیکون شش نوع مختلف رو بسازه، همونجا از طریق تکنولوژی برنده بازی میشه.
در مجموع یه بازی خیلی فوقالعادست و ترتیب رندوم چیدمان کارتهای بازی باعث میشه که بازی تکراری نشه و هر دفعه که بازی میکنین هیجانش از دفعه قبلی بیشتر بشه. این بازی رو به همه کسایی که دنبال یه بازی دونفره پر هیجان میگردن پیشنهاد میکنم. حتی اگه جمعتون بیشتر از دو نفره هم پیشنهاد میکنم برنده به جا بازی کنین. فوقالعادست…!
گرمی دست نوازشگر تو …
and then we held hands – 2015…
کلکل دیگه کافیه… یکم آرامش، یکم محبت، چقدر بازیهای خشن کنیم که باعث دعوا و مشاجره و تنش بشه؟ تو بازیای که میخوام معرفی کنم، شما نقش زوجی رو بازی میکنین که تو رابطشون به مشکل خوردن و قراره با همکاری بدون کلام، به هماهنگی احساسی درونی برسن.
خیلی نترسین، این یه بازی آبستره استراتژی تو سبک همکاریه که بازیکنها باید بدون اینکه با هم صحبت کنن، مهرههاشون رو به وسط صفحه برسونن بدون اینکه بالانس احساسیشون از بین بره. تو بازی سه دسته کارت وجود داره که چالشهای احساسی هستن که برای بازیکن ها بوجود میاد، مثل خشم، حسادت و غم. برای اینکه از این چالشها رو پشت سر بذارین باید از کارتهای جلوی خودتون یا کارتهای جلوی نفر مقابل استفاده کنین. نکته اینه که چون بازی بدون صحبت کردن پیش میره، و در ادامه بازی ممکنه کارتی که از جلوی نفر مقابل استفاده کردین مورد نیاز خودش بوده باشه، اینکه بدونین کی باید از کارتهای خودتون و کی باید از کارتهای نفر مقابل استفاده کنین خیلی مهمه. اینجاست که عکسالعمل شما به چالشهای احساسی که در رابطه پیش میاد، اگه بدون در نظر گرفتن طرف مقابل باشه، میتونه به آینده رابطه لطمه بزنه!
یکی از مکانیسمهای جالب دیگه اینه که همه کارت ها دو طرف دارن و شما وقتی نوبتتون رو تموم میکنین چک میکنین که از مسیر بالانس وسط صفحه به کدوم سمت متمایل شدین، اگه مهرتون سمت راست باشه، ترتیب کارتها رو روی هم از راست به چپ میچینید، اگه به سمت چپ متمایل شدین باید کارتهاتو بردارین و از چپ به راست بچینین. این به این معنیه که اگه از خط وسط (که استعارهای به تعادل احساسی در رابطه داره) به سمت راست حرکت کنید (که استعارهای به فعالیت نیمکره راست مغز یعنی بخش احساسی و خلاق) ابزارهای شخصیتیتون برای بدست آوردن تعادل متفاوت خواهد بود. نکته جالب دیگه اینه که همونطور که نیمکره راست نیمه چپ بدن انسان رو کنترل میکنه، حرکت شما به سمت راست، از دید همبازیتون حرکت به سمت چپ دیده میشه.
خب حالا این حرفای شاعرانه رو بذاریم کنار، به عنوان یک بازی دو نفره و همکاری، بازی خیلی جالبیه. پیچیدگیهای خوبی داره و بیشترین چیزی که در این بازی تمرین میکنین صبره. حق ندارین راجع به تصمیمات نفر مقابل نظر بدین، مثل مواقعی که در یک رابطه فقط گوش میکنین. به نظر من این بازی اگه حتی در عمل نتونه تاثیری که ادعا میکنه داره رو داشته باشه، تلاشی داره به اینکه دید جدیدی رو از هدفمندی بازیها به ما بده. چه بسا که من معتقدم بی فایده هم نخواهد بود.
این بازی سومیه به نظر جالب میاد