رومیز لوگو
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ایده‌ی شما هوشمندانه است؛ ایده‌ی شما بی ارزش است!

چند هفته پیش در یک مراسم خانوادگی عروسی، خاله‌ام از من پرسید: “سخت‌ترین قسمت از مراحل طراحی یک بازی کدومه؟ باید جور کردن ایده‌ها باشه، درسته؟”

در حالی که خنده‌ام گرفته بود جواب دادم: “من ایده‌های زیادی دارم – هزاران ایده. فکر کنم طراح‌­های بازی دیگه هم همین طور باشند. چالش اصلی در اجرای اون ایده‌هاست”.

از زمانی که شرکت بازی سازی استونمایر را به ­راه انداختم، افراد مختلفی – با روندی افزاینده – با ایده‌­هایشان به سراغم آمده‌­اند. بیشتر این ایده­‌ها در مورد بازی‌­های رومیزی هستند؛ و باقی آن­ها در رابطه با پروژه‌­های کیک ­استارتر در دیگر زمینه­‌ها.

اوضاع در بیشتر موارد به یک منوال مشخص است: شخصی ایده‌ای در ذهن دارد، و برای تبدیل آن ایده به واقعیت به ­دنبال کمک می‌گردد. بسیاری از آن‌ها یک شریک می‌خواهند. ایده از آن‌­ها و اجرا از من.

آن­‌ها نیت خوبی از این کار دارند. ارزش زیادی برای ایده‌­های خود قائل هستند، و می­‌خواهند آن­ ایده‌ها  را به شخص مطمئنی بسپارند.

این مسئله را درک می‌­کنم. در وضعیت فعلیِ آن‌­ها بوده‌­ام. اما مسئله به این سادگی­‌ها هم نیست. به هیچ وجه.

ایده­‌ی شما هوشمندانه است

ایده‌­ها مهم هستند. ایده­‌ی شما هم اهمیت دارد. حتی شاید ایده‌­ی بسیار درخشانی باشد.

برای مثال، تقریبا هر داستان، فیلم، یا برنامه‌­ی تلویزیونی علمی – تخیلی را می‌­توانید در نظر بگیرید. احتمالا پر از ایده­‌هایی جذاب است، که شاید روزی در واقعیت منبع الهامی برای علم یا فناوری باشند.

وقتی آزاد هستید تا بدون فشار ناشی از محدودیت­‌های اجرا، ایده­‌هایی را شکل دهید، می‌­توانید به چیزهای شگفت انگیزی فکر کنید.

پس، بدون توجه به حرف دیگران، به ایجاد ایده­‌ها ادامه دهید. در مورد آن­ها خیال پردازی کنید. آن‌­ها را با دیگران در میان بگذارید و مکتوب کنید (من برای این کار از سایت ترلو (Trello) استفاده می کنم).

ایده­‌ی شما درخشان است، اما …

ایده­‌ی شما بی ارزش است

دوست ندارم این حقیقت را به شما بگویم، اما ایده‌­ی شما – در حقیقت هر ایده­‌ای – بی‌ارزش است. هر ایده تنها زمانی ارزشمند است که اجرا شود، و تنها وقتی ارزش بالایی دارد که به خوبی اجرا شده باشد.

فرض کنید ایده‌­ای برای یک بازی رومیزی دارید. یک ایده­‌ی عالی! از طرفی دوستی دارید که ایده­‌ای افتضاح برای یک بازی دارد. اما از کجا می‌­دانید ایده­‌ی او افتضاح است؟ چون یک دفترچه­‌ی قوانین فاجعه بار نوشته و یک نمونه­‌ی اولیه­ بسیار بد از آن را ساخته است. شما آن را بازی کرده‌­اید، و واقعا بازی افتضاحی بود.

نمونه­‌ی اولیه­‌ی دوست شما 100 برابر ایده­‌ی شما می‌­ارزد.

چرا؟ چون دوست شما عملا با ایده­‌ی خود کاری کرده است. او چیزی درست کرده است. ممکن است فاجعه باشد، اما حداقل وجود دارد. حالا او می‌داند چطور بر اساس چیزی واقعی، چیزی قابل لمس، به پیش برود.

تبدیل یک ایده به واقعیت، شجاعت زیادی می طلبد. تبدیل این واقعیت به چیزی که فقط کاربردی و قابل استفاده باشد هم نیاز به صرف زمان و تلاش بسیاری دارد، چه رسد به این که بخواهید آن را به چیزی عالی تبدیل کنید.

پس اگر شما ایده­‌ی خود را به کسی پیشنهاد می­‌کنید تا در عوض، او آن را اجرا کند، در حقیقت از او می‌­خواهید که 99.99% کار را انجام دهد. اسم این پیشنهاد را نمی‌توان شراکت گذاشت.

فرض کنید همسر شما بگوید: “من یک ایده‌­ی عالی برای یک وعده غذا با 10 تا خوراک جورواجور دارم. تو فقط باید چند روز آینده را صرف یاد گرفتن دستور پخت هر خوراک، خریدن مواد لازم، آزمایش روش­‌های پخت مختلف، پختن غذایی نهایی، و در نهایت سرو کردن تک تکِ خوراک‌­ها برای یک مهمانی شام بکنی. درآمدش را هم 50/50 تقسیم خواهیم کرد.”

چیزی به عنوان ایده­‌ی میلیون دلاری وجود ندارد. همه­‌ی ایده­‌ها 0 دلار می‌­ارزند. ممکن است حرف زدن در رابطه با ایده­‌ی شما جالب باشد، اما تا وقتی آن را اجرا نکرده‌­اید، هیچ ارزشی ندارد.

چگونه یک ایده را به واقعیت تبدیل کنیم؟

این دو مورد، کارهایی هستند که می‌­توانید همین حالا با ایده­‌ی درخشان خود انجام دهید:

 – آن را به اشتراک بگذارید: ایده­‌ی خود را همین امروز، و در بهترین حالت از طریق یک انجمن عمومی، با حداقل 5 نفر در میان بگذارید. ممکن است از این بترسید که کسی ایده­‌ی شما را سرقت کند. نگران نباشید. به خاطر داشته باشید که، ایده­‌ها کالایی وافر هستند، اما این زمان است که کمیاب است. اگر ایده­‌ی خود را به اشتراک بگذارید، بلافاصله بازخوردهایی دریافت می‌­کنید. ممکن است متوجه شوید که ایده­‌ی شما از قبل وجود داشته است. و این بهترین حالت ممکن است، چون می‌­توانید به جای صرف زمان، تلاش، و هزینه­­‌ی فراوان برای خلق آن، همین حالا آن را خریداری کنید.

 – اندکی به پیش بروید: حداقل یک اقدام خلاقانه در جهت تبدیل ایده­‌ی خود به چیزی حقیقی انجام دهید. سعی نکنید همه­‌ی آن را همین امروز بسازید، حتی فکر کردن به این کار هم ترسناک است. در عوض، قسمت کوچکی از آن را درست کنید. اولین بند از داستان را بنویسید. چارچوب کلی طرح روی کارت را طراحی کنید. با کارخانه‌­ی تولید بنزین هواپیما تماس بگیرید و برای سوخت لباس مرد آهنی خود قیمت بگیرید. فکر کنم اگر ببینید بعد از این که دیگر در مورد ایده فکر نکردید و شروع به ساخت آن کردید چه اتفاقی می­افتد، شگفت زده خواهید شد.

یکی از بهترین چیزها در مورد تبدیل ایده شما به واقعیت این است که – نه علی رغم تمام کارها و زحمات، که دقیقا به خاطر انجام همه‌­ی آن کارها –حسی عالی را تجربه می‌کنید. شما چیزی که وجود خارجی ندارد – و تنها ساخته و پرداخته تخیل شماست – را گرفته­‌اید و آن را به واقعیت مبدل کرده­‌اید. و این کار جدا رضایت بخش است.

 

مقاله‌ای که خواندید برگردانی بود از متن «Your idea is brilliant, Your idea is worthless» با عنوان فرعی «درس­هایی در مورد کیک استارتر: درس شماره ی 204» که  در این پیوند می‌توانید ملاحظه کنید.

امیر اردشیری
امیر اردشیری

مدتی هست که با بازی‌های رومیزی آشنا شدم. خیلی ازشون خوشم میاد. امیدوارم شما هم همین حس را داشته باشید.

ثبت دیدگاه

خوشحال می‌شوم که دیدگاه شما را در مورد مقاله‌ی ارائه شده بدانم.

ممنون می‌شوم در نگارش دیدگاه خود این نکته‌ها را در نظر بگیرید:

  • دیدگاه‌های توهین‌آمیز و ناشایست تایید نمی‌شوند.
  • دیدگاه‌های بی‌ارتباط به محتوای مقاله تایید نمی‌شوند.
  • لطفا از بخش دیدگاه برای مطرح کردن سوال‌های خود استفاده نکنید (به جای آن از دیسکورد رومیز استفاده کنید).

  1. چند روز پیش بحث مشابهی رو با دوستان خودم داشتم؛ هر بار جایی حرف از بازی ساختن زده میشه؛ همیشه یک یا چند نفری هست که بگه من یه ایده فوق العاده دارم ولی حیف سرمایه گذار و امکانات و… نیست که اجراش کنم! من دارم تلف میشم تو این کشور! من یه استعداد تکرار نشدنی هستم!. بعد هم که بزور از زیر و زبونش میکشیم که خب این ایده فوق العاده ای که داری چی هست که قراره دنیا رو تکون بده؛ میگه آره بازی در فلان سیاره شروع میشه؛ از اونجا به زمین حمله میکنن؛ یه عالمه سفینه های خفن تو بازی هست؛ انواع سلاح های پیشرفته؛ انفجارهای عظیم؛ خلاصه میبینی طرف چند تا فیلم اکشن پشت سر هم دیده و بنظرش رسیده که وای اینو بازی کنیم. جالبه که انتظار داره این ایده رو هم یکی بیاد ازش چند میلیون دلار بخره! یا چند صد میلیون دلار!.
    و وقتی هم بهش میگیم که ما خدمون هزاران ایده اینطوری تو ذهنمون داریم؛ میگه ایده من رو دزدیدید!. حالا این سایت که مال بازی های رومیزی هست؛ ولی تو دنیای بازی های ویدیویی هم همین بساطِ! . ایده هیچ ارزشی نداره. اگه راست میگی؛ برو پیاده ش کن

  2. رضا گفته؛
    15:19 1396/05/14

    بنده خدا راست میگه، چیزی که زیاده ایده است. سخترین قسمت اجرایی کردن اونه. در ضمن ممنون بابت ترجمه.

لینک کوتاه