مقدمه
خب حالا اگه دلمون بخواد خیلی فکر نکنیم و دور هم بشینیم یه تاسی بریزیم و یکم هیجاناتمون رو بالا ببریم تکلیف چیه؟ اقا من خنگم! حوصله هم ندارم خیلی فکر کنم. البته میتونم یکم فکر کنما، ولی خیلی نه. یعنی وقت ندارم همه کارهای بازی رو خودم انجام بدم، دلم میخواد یه کاراییش رو خودم بکنم یه کاراییش رو خود بازی انجام بده. خلاصه اینکه بابا یکم شانس داشته باشه بازی، بلکه منم ۱۰۰ سال یکبار پیش بیاد یه بازی رو ببرم. یا حداقل بعد از این همه باخت مفتضحانه، یه بهونهای داشته باشم که چرا باختم.
امروز راجع به سه تا بازی صحبت میکنم که بخش زیادی از بازی رو شانس تشکیل میده. البته که بر خلاف پر حرفیهای پاراگراف پیش، این موضوع به این معنی نیست که در این بازیها هیچ فکری وجود نداره، بلکه شما باید با تشخیص و مدیریت المانهای شانسی بازی، بازیتون رو پیش ببرین و شانس بردن رو برای خودتون زیاد کنین. جمله رو داشتین؟ «تشخیص و مدیریت المانهای شانسی»! بازیهای این دفعه Zombie Dice، Machi Koro و Auf Teufel Komm Raus هستند.
دو تا آب مغز اضافه میکنی واس ما؟
Zombie Dice
سال ۱۹۵۶ ادوین لوؤ آمریکایی بازی Yahtzee رو طراحی کرد و باعث بوجود آمدن سبک جدیدی از بازیهای تاسی شد که بعدا به نام بازیهای سبک یاتزی (Yahtzee Style Games) معروف شدن. حالا سال ۲۰۱۰ یک طراح بازی بسیار محبوب به اسم استیو جکسون بازی Zombie Dice رو طراحی کرد که یکی از سادهترین و کلاسیکترین برداشتها از سیستم بازیهای سبک یاتزیه. کلا بازی یک قوطی پلاستیکیه که توش ۱۳ عدد تاس هست، همین. از نظر اکثر کسایی که با بازیهای رومیزی آشنایی دارن، این یک بازی خیلی سخیف و بیمزهست! آره، من دارم راجع به یه بازی خیلی سخیف و بیمزه حرف میزنم. من هم موافقم که این بازی خیلی بازی ضعیفیه و تقریبا میشه گفت هیچ معنی نداره. اما… حرف من چیز دیگریست. در طی دو سالی که این بازی رو دارم، ساعتهای خیلی زیادی رو با جمعهای مختلف این بازی رو انجام دادیم. چون آموزشش سه ثانیه طول میکشه، بازی کردنش هیچ زحمتی نداره و هر از چندگاهی هم یک لبخند ملیح به لبتون میاره. کاربریش شبیه به اسپینر ویجتیه که همه دور هم باهاش بازی میکنین. خیلی راحت حرفتون رو میزنین، به کاراتون میرسین و در کنارش این بازی رو هم انجام میدین.
۱۳ عدد تاسی که گفتم، در سه رنگ سبز و زرد و قرمز هستن. وجوه مختلف این تاسها سه تا آیکون هست. آیکون مغز، آیکون فرار و آیکون شاتگان. ما در نقش زامبیهایی هستیم که دنبال خوردن مغز مردمیم. حالا از شانسمون بعضی از این مردم فرار میکنن و شاید بدتر بعضیهاشون اسلحه در میارن و بهمون شلیک میکنن. بصورت رندم سه تاس از قوطی در میاریم و اونها رو میریزیم. اگه مغز بیاد، برامون امتیازه، اگه شاتگان بیاد تیر خوردیم و اگه فرار بیاد یعنی اون تاس رو باید دوباره بریزیم. میتونیم ادامه بدیم و دوباره از قوطی سه تاس برداریم و بریزیم، ولی این امکان وجود داره که تعداد شاتگانها به سه برسه که در این صورت هیچ امتیازی نمیگیریم. میتونیم هم بیخیال شیم و هر چند تا مغز که تا الان گیرمون آمده رو به عنوان امتیاز برای خودمون ثبت کنیم.
یه بازی خیلی لوس و خیلی ساده، که ساعتهای زیادی از زنگیمون رو بهش تخصیص دادیم.
شهری پر از تاس و شانس!
Machi Koro
برای دوستانی که بازی کتان (یا سیطره کتان) رو دوست دارن، بازی ماچی کورو خیلی بازی آشنایی خواهد بود. تو این بازی هرکس شهردار یک شهره و داره سعی میکنه که با بزرگتر کردن شهرش و گسترش زیرساختهای فنی، بازی رو ببره. ماجرای اصلی تو این بازی اینه که شما کارتهای مختلفی به شهرتون اضافه میکنین و این کارتها با تاسهایی که ریخته میشه شروع به کار میکنن. فرض کنیم من یک کارت کافیشاپ خریدم که بالاش عدد ۳ رو نوشته. هر کسی اول نوبتش یک (یا دو) تاس میریزه و باعث فعال شدن کارتهای خریداری شده میشه. حالا اگه کسی عدد سه رو بیاره، کافیشاپ من فعال میشه و اون بازیکن باید به من یک پول بده!
کارتهای بازی در چند رنگ مختلف هستن. کارتهای سبز رنگ در صورتی فعال میشن که عدد بالاشون رو خود بازیکن بریزه. کارتهای آبی مهم نیست چه کسی تاس میریزه، همین که عدد بالاشون ریخته بشه فعال میشن. کارتهای قرمز فقط در صورتی که دیگران اون عدد رو بریزن فعال میشه و کارتهای بنفش در صورتی که خود بازیکن عددش رو بریزه، همه بازیکنهای دیگه یه چیزی به این بازیکن خوشبخت میدن.
بازی خیلی سادهست، خیلی کوتاهه، خیلی خوشرنگه و در عین حال شیرینی خودش رو هم داره. میتونه برای کسایی که خیلی آشنایی ندارن، یا حوصله فکر کردن ندارن خیلی بامزه باشه. درصد خوبی از بازی هم شانسه و این باعث میشه یکی در کل طول بازی نتونه تاسی که میخواد بیاره و تا مدتها تو اکیپ سوژه بشه.
بر دیگِ شیطون لعنت!
Auf Teufel Komm Raus
حالا هروقت که از بازی شانسی حرف میزنیم که منظورمون تاس نیست! به اشکال مختلفی میشه بازی رو شانسی کرد! مثلا تو بازی Auf Teufel Komm Raus (که من به هیچ عنوان معنی دقیقش رو نفهمیدم)، شما در نقش یک مشت بچه پر رو هستین که نشستین دور دیگ آقای شیطان! حالا تا روش رو میکنه اون طرف دست میکنین توی دیگش بلکه یه چیزی بهتون بماسه! از اونجایی که شیطون هم تازه کار نیست، یه مشت جن ریزه میزه ریخته تو این دیگ که مچ شماهارو بگیره.
در طی این بازی هر راند با هم کلکل میکنین که به نظرتون این دست کی میتونه چقدر از این زغالهای دیگ رو بکشه بیرون، بدون اینکه اجنه مچش رو بیگرن.
بازی به نظر خیلی ساده و بدون استراتژی میاد، ولی وقتی میشینی پای بازی میفهمی که خیلی ساده و بدون استراتژیه! ولی خب خیلی هم حال میده! حتما که نباید فکر کرد، برنامه ریخت و برنامههای دیگران رو خراب کرد. یه مواقعی هم میشه دور هم گفت و خندید و با پر رویی تمام دست رو تا آرنج کرد تو دیگ شیطون!
تنها مشکل بازی اینه که قوانینش یه جوریه! یعنی چغر و بد دسته. به سادگی هضم نمیشه مثل این شیرینی نخودچیها که وقتی میخورین تا مدتها میچسبه به کف دهن و ولکن معامله نیست! ولی در کل تجربه پر هیجان و خوشحالی داره.
Auf Teufel Komm Raus در اصل یه ضرب المثله و معنیش هم میشه “به هر قیمتی” :دی
عه! ممنون 🙂
Auf Teufel Komm Raus در اصل یه ضرب المثله که معنیش میشه “به هر قیمتی” :دی
لایک :دی
چه بازی های باحالی. مخصوصا آخریش
از نظر اکثر کسایی که با بازیهای رومیزی آشنایی دارن، این یک بازی خیلی سخیف و بیمزهست!
———————————————————————-
این عزیزان تا حالا بازی سخیف ندیدن!