رومیز لوگو
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

Zooloretto رو چیدیم رومیز

مقدمه

اونقدر سم هیلی تو ویدئوهای دایس تاور سنگ این بازی رو سینه زد که ما هم گفتیم حکما یه چیزی باید باشه. زد و فلانی بازی Zooloretto شو با فلان بازی ما برای مدتی تاق زد و شانس تجربه مدیریت یه باغ وحش در خونمونو زد. بعد باز کردن اون جعبه زشتش، و سی ثانیه توضیحاتی که بازی داره، بازی رو شروع کردیم. چهل دقیقه بعد هم نشستیم به گپ و گفتمان…

 

من: تا چند نفرس بازی

امیر: پنج نفر ماکسیمم. و تجربه ای که من داشتم، عرض کردم خدمتتون، چهار نفرش بی نظیر بود.

کامبیز: همینطوره.

امیر: و با سه نفرش خیلی فرق داشت.

من: خب الان من حرفتو فهمیدم که وقتی یه نفر نوبتشو پاس می‌کنه واسه بقیه چه فرقی می‌کنه. چون اون منابع یا حیونایی که داره جمع میشه، برداشتنش واقعا فقط به ضرر توئه. یا شدید به نفعته که بردشون داری.

امیر: دقیقا! اینجا تو این دوراهی که اگه تو برنداری، ممکنه یه نفر دیگه برداره. و اگه برداری ممکنه چیزای خوبی بیاد که از دستت رفته.

[صدای جیرجیرک]

کامبیز: تو این بازی خصاصت نباید به خرج بدی. یعنی اگه بدردت میخوره همونجا باید برداری.

من: دقیقا مشکلی که من داشتم همین بود. یعنی شاید سه نوبت آخر بازی، دو تا هم حتی پول داشتم. یعنی میتونستم پول بدم و جابجایی رو بکنم. اون کانگوروهایی که اضافه مونده بود رو بیارم تو بازی. ولی گفتم نه. بذار اینم اضافه کنم بعد. نه حالا این میمونارم بد نیست داشته باشم. بعد یهو همشون رفت تو پاچم.

امیر: بعد خیلی ملیح آدما میکنن تو پاچه هم.

من: دقیقا.

امیر: مثلا یه پلنگ میذاری اونجا و طرف دهنش سرویس میشه چون پلنگرو نمی‌خاسته ولی مجبوره برداره چون فیلارو لازم داره.

کامبیز: بعد یه مسئله‌ای هست. گفتم به بچه‌ها اگه بازی کنی اون خیلی حال می‌کنه، گو اینکه تو هم داری حال می‌کنی. قضیش همینه که این  Take That ئه هم اونجوری In Your Face نیست.

امیر: آره اشک بچه در نمیاد.

من: ولی خب قبول ندارین که بازی تاکتیکی بود؟

امیر: خیلی.

من: پس خب اگه با بچه بازی کنی… یعنی اگه درک اینجور تاکتیکی بازی کردن رو پیدا کنه عالیه. با یه بچه ۱۳ یا ۱۴ ساله اگه بازی کنی و بتونه Handle کنه تاکتیک این بازی رو واقعا فوق‌العادس.

کامبیز: اصلا منم از بچه منظورم همون ۱۳ یا ۱۴ ساله بود.

من: تینیجرها.

امیر: اول تینیجیریشون باید باشه.

من: و اگه بتونه اینو کنترل کنه خیلی جالبه. یعنی واقعا یه چیزی یاد گرفته.

امیر: دقیقا.

کامبیز: مخصوصا اگه یه دختر بچه ۱۳ ساله باشه فکر کنم خیلی حال می‌کنه با این بازی.

من: من داشتم فکر می‌کردم که خب، کیفیت تولیدش خیلی پایین بود دیگه! احتمالا چون هدفش این بوده که بازی خانواده‌ای باشه، میخواسته قیمتشم مناسب در بیاد. حالا اینا میتونستن میپل‌هایی مثل بازی Caverna باشن؟ میپل خرس و پلنگ و میمون؟

امیر: یعنی شکلشون دوربری شده باشه؟

من: آره. ولی خب اینجوری رندوم رو کردنشون مشکله. میشه از تو یه کیسه در آورد.

کامبیز: اخه از تو کیسه هم دست میزنن از روی شکلش میفهمن چیه.

من: اره خب. ولی خیلی تو جذابیتش واسه آدما کمک میکنه.

امیر: یه بار میتونیم با بیسکوئیت گرجی بازی کنیم.

من: آها… آفرین. خوراکشه!

کامبیز: خوراکشه.

من: باحالایش اینه که تو این تم خیلی خوب نشسته بود. و ۵۰۰ تا تم دیگه هم میتونه داشته باشه که به همین خوبی باشه.

کامبیز: منم فکر کردم. ولی چی مثلا؟ چیزی تو ذهنت هست؟

من: مثلا کشاورزی. یا گلکاری. فرض کن دور خونت سه تا باغچه داری و گل‌های مختلف رو باید جمع کنی.

امیر: جذاب تر هم هست فکر کنم.

کامبیز: یه نسخه دیگه هم داره.

امیر: Colloretto

کامبیز: یعنی چی؟ رنگ جمع می‌کنی؟

امیر: اون اصلا کارتیه. واسه iOs هم داره. حتی این Zooloretto رو هم برای iOS داره ها. منظور اینکه میتونیم تو مطلب اشاره کنیم.

کامبیز: چاییتو بخور.

من: مرسی. اخه من الان یه نارنگی خوردم.

کامبیز: اینارم بنویس تو مطلب!

من: اگه فکر کردین تو این بحث‌ها چیزی از قلم می‌افته…

یه چیزی می‌خواستم بگم.

امیر: اون Money Action ها خیلی خوبن.

کامبیز: اگه نبود واقعا تنوع بازی از بین می‌رفت!

امیر: دقیقا! از یه جایی به اینور، مثلا راند سوم به این ور میری سمتشون. معمولا قبلش خیلی درگیرش نیستی. یه چیزی که تو بازیا خیلی دوست دارم، اینه که خود روش و اسلوب بازی یجوریه که تو ناچاری که قدم به قدم بری جلو. در نتیجه حتی اگه قوانین رو کامل نفهمیده باشی، طبق بازی کردنت یاد میگیری. مثلا تو اصلا Money Action استفاده کردن بلد نیستی، اوکی. یا کامیون رو بردار یا تایل بذار. بعد وقتی طویلت پر شد تازه میفهمی که حالا میتونم پولمو خرج کنم یه چیزایی بسازم. اصلا خود بازی تو روند بازیش آموزش داره. من اینو خیلی دوست دارم.

که بازی Terra Mystica نه تنها نداشت، که بلعکس.

[سکوت سنگین]

کامبیز: قابل قیاس نیستن!

من: یه ویدئو من می‌دیدم.

کامبیز: قشنگ نقطه مقابل همدیگن!

من: اها، همون ویدئوای که تو فرستادی که راجع به تم‌های بازی‌ها بود. یادتونه راجع بازی‌هایی که واسه خانوما جالبه صحبت می‌کرد وسطش؟

کامبیز و امیر: اها آره.

من: راجع به تم‌های مختلف داشتن صحبت می‌کردن دیگه. کلا موضوع تم بود. بعد گفت بیاین نفری سه تا تم بنویسیم که بنظرتون ازش کم استفاده شده. بعد یکیشون نوشت Cats! و حدفش این‌ بود که گربه‌ها موجوداتین که خیلیا خوششون میاد، مخصوصا مخاطب‌های خانم.

کامبیز: یعنی چی؟ مثلا Set Collection گربه را بندازیم؟

من: هر چیزی! اصلا مهم نیست. مهم اینه که تمش گربه طوریه! و واسه جذب کردن خانوم‌ها به این تفریح خیلی می‌تونه کمک کنه. میشه همین Zooloretto رو مثال زد. واسه جذب کردن دخترا، خانم‌ها خیلی خوبه.

کامبیز: برای دختر بچه‌ها شاید. ولی خب شاید یه مقدار هم سبکه. چجوری بهت بگم.

امیر: پسرام تو اون سن کلا مفهوم حیوون و باغ وحش و اینا براشون جالبه. چون کتابایه تصویرسازی شده هم زیاد هست.

کامبیز: شاید برای پسرا تو اون سن اگه دایناسور باشه جذاب‌تر باشه.

من: من حالا بیشتر منظورم بچه‌ها نیستن. بیشتر خانم‌هاست. سن ۲۰ سال به بالا. اینجور بازیا واسه جذب کردنشون به این تفریح خیلی کمک می‌کنه.

امیر: همین‌طوره. من این بازی رو خب تو جلساتی که بازی کردم، خب هدی و خواهرش و اینا بودن دیگه. خیلی حال می‌کردن با این قضیه. این داستانی که حیوونا بچه‌دار میشن موضوع بحثشون شده بود.

کامبیز: البته می‌تونه خیلی جذاب‌تر هم باشه. وقتی اینهمه حیوون داره می‌تونس حداقل تصویرسازی هرکردومشون فرق کنه. خب خیلی جذاب‌تر می‌شد.

من: می‌خواستم همینو بگم. جدا از اینکه کیفیت تولیدش پایین بود.

امیر: تصویرسازیش زاقارت بود.

من: میتونست حداقل تصویر‌سازی فیل‌ها حداقل خوشگل‌تر باشه. اصلن کی گفته بود باید رئال باشه! مثلا اینکه تصویر اون پلنگه واقعی باشه به چه دردی می‌خورد؟

امیر: آخه واقعی‌ هم نبود!

من: حالا مثلا سعیشو کرده بود که شبیه باشه.

کامبیز: می‌تونست یه سریشون ماموت باشن اصلا! بامزه می‌شد. واقعا لزومی هم نداره که خیلی رئال باشه و …

من: می‌تونست خیلی تصویرسازی تر باشه.

امیر: آره.

من: و گوگولی تر باشه. حتی با همین کیفیت تولید.

امیر: احتمال می‌دم همه اینا بحث هزینه‌ست. چون نگاه کنی حتی باکس کاورش هم عکس کم رزلوشن‌ای گذاشته!

من: مگه این بازی خیلی پرفروش نیست؟

کامبیز: باید از این بازیایه KickStarter یاد بگیرن. کیفیت‌های تولیدی و تصویرسازیشون خیلی خوبه.

من: اونا فقط کیفیت دارن دیگه! همه پول و بخاطر همین کیفیتشون جمع می‌کنن.

امیر: اصلا عکس باکس کاوره خیلی زوره که پیکسلیته!

من: دوربری درست حسابیم حتی نشده! ببین اینو… یعنی حتی یه عکس پاندا خوب هم از Shutter Stock نخریدن پنج دلار!

کامبیز: ها ها ها … خیلی خوب بود!

من: واقعا پنج دلاره!

امیر: Zooloretto یعنی چی؟

من: کلمه من درآوردیه، نه؟

کامبیز: ببینین این کمپانی Rio Grande رو هی داریم بهش برخورد می‌کنیم. بازی‌های اروپایی رو تو آمریکا یه جورایی این معرفی کرده.

من: و اینکه کیفیت‌هاش هم همیشه همین آشغاله! نکته دیگه اینه که با همه این حرفا که فضای گوگولی داره و میمون جمع میکنیو اینا… خیلی بازی تاکتیکیه! یعنی بازی خوبیه واسه اینکه آدمارو به اون Take That و تاکتیک و Combo آشنا کنی. به بهونه پاندا و میمون میان، بعد میبینن که عه، کردم تو پاچه فلانی، چقدر حال داد. این کامبو رو زدم، چقدر حال داد.

کامبیز: کامبو چی داشت مثلا؟

من: من اگه یه سکه دیگه داشتم کامبو میزدم دیگه!

کامبیز: بگو چی بود؟

من: من یه میمونمو میذاشتم تو اون جایی که جدید خریده بودم. یه سکه دیگه میدادم میمونارو با کل کانگروها عوض می‌کردم، کانگوروها پر می‌شد. پول اونو که می‌گرفتم میتونستم این سه و چهارمو عوض کنم. آخرشم یدونه خر گرفته بودم دیگه، اگه سه و چهارم عوض می‌شد اونم جا میدادم کنار بقیه خرا!‌ پول اونارم می‌گرفتم.

حالا اونجوری کامبو خارق العاده ای هم نیستا…

امیر: چون هر نوبت یه Action میزنی بنظر نمیاد ولی راست می‌گه، دقیقا حس حساب کتاب کومبو زدن داره.

من: اینکه من الان اینکارو بکنم که تا چهار نوبت دیگه پر شه و انقدر پول دستم بیاد… اینارو داره دیگه. خوبیشم اینه که ایناش سبکه.

کامبیز: آره.

من: کامبوهاش یچیزی نیست که خیلی مجبور باشی محاسبه کنی.

کمبیز: برای یه نوبت یا دو نوبت بعدت میتونی فکر کنی.

من: آره آدما راحت می‌تونن به اون کامبوها برسن و جذابیتشو تجربه کنن.

امیر:‌ شرایط تموم شدن بازی هم خیلی بنظر من جالبه. یعنی هر وقت که برسیم به اون Stack اخر، اون راند آخره.

من: سعیش این بود که تو بدونی که همه تایل ها تو بازی نخواهد بود. اگه جفتمون فیل نداریم، ممکنه هیچکدوم فیلمونو پر نکردیم! یه چیز باحالیم که داشت، این بود که اون Take That که میزدی، لذوما ۱۰۰٪ برای طرف مقابل بد نبود.

امیر:‌ آره.

من: فرض کن من یدونه کانگرو می‌خام. من کامیونی که کانگرو و فیل و پلنگ داره رو می‌کنم تو پاچه تو، که کانگرو بمونه رو دستت که از تو بخرمش!‌

امیر:‌ در مجموع بازی خوب، راحتم یاد می‌گیری…

امیر آئین
امیر آئین

سی سال اول با افتخار به بازی گذشت. حالا یا بازی کردن پای کامپیوتر، یا پای پلی‌استیشن، یا تو گیم‌نت، یا پشت میز بازی. برنامه سی سال دوم اینه که کمی بیشتر تو این سرگرمی فرو برم. ولی این رو یادتون باشه، اگه من فرو برم، تنها نمی‌رم، همتون رو با خودم می‌برم. انقدر پر حرفی می‌کنم، انقدر در ویدئو‌ها دلقک بازی در میارم، انقدر پشت میکروفون‌ها سر و صدا راه می‌اندازم، تا بالاخره تسلیم بشین و مثل من و دوستام، بشینین پای میز بازی.

ثبت دیدگاه

خوشحال می‌شوم که دیدگاه شما را در مورد مقاله‌ی ارائه شده بدانم.

ممنون می‌شوم در نگارش دیدگاه خود این نکته‌ها را در نظر بگیرید:

  • دیدگاه‌های توهین‌آمیز و ناشایست تایید نمی‌شوند.
  • دیدگاه‌های بی‌ارتباط به محتوای مقاله تایید نمی‌شوند.
  • لطفا از بخش دیدگاه برای مطرح کردن سوال‌های خود استفاده نکنید (به جای آن از دیسکورد رومیز استفاده کنید).

    لینک کوتاه